وبلاگ شخصی من وبلاگ وحید جنتی جهان منتظر جهاد القاعده در سال ۲۰۲۰ باشد Posted: 12 Oct 2013 08:22 PM PDT از زمان آغاز انتفاضه های عربی قبل از دو سال و نیم، جنبش سلفی جهادی بین المللی توسعه گسترش چشمگیری یافته و در همه کشورهای عربی نفوذ کرده است که آخرین آنها در کشورهای همچون لیبی و سوریه و صحرای سیناء و تونس بود. در حالی که ناآرامی های جاری در جهان عرب بسیاری را غافلگیر کرد، اما سازمان القاعده که به مدت بیست سال برای طرح استراتژیک خود فعالیت هایش را آغاز کرده بود، این نتایج و ناآرامی ها برایش امری بسیار قابل پیش بینی و منتظره بود. چراکه سازمان القاعده پیشاپیش طرحی استراتژیک را برای مدت ۲۰ سال برای خود طراحی کرده بود که در سال ۲۰۰۵ میلادی افشا شد و اگر تاکنون این طرح با اندکی تغییر و تحولات به اجرا گذاشته شده، به لطف وجود و حمایت نیروهای خارجی و تلاش و پشتکار خود جهادی ها بوده است. مرحله نخست: مرحله بیداری از ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳٫ هدف از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ تحریک ایالات متحده برای راه اندازی جنگ علیه جهان اسلام و در نتیجه هشداری برای مسلمانان بود و القاعده امیدوار بود که از طریق این حملات پیامش را به گوش جهانیان برساند. هنگامی که نویسنده این کتاب مطالعات میدانی خود را در فوریه گذشته در تونس انجام می داد، مشاهده کرد که برخی از اعضای جماعت جهادی معروف به “انصار الشریعة” چنین احساسی را داشته و آن را به دیگران نیز القا می کردند و یکی از آنان در این خصوص به فواد حسین می گوید که بسیاری را با این فرهنگ آشنا کرده اند و در ادامه افزوده بود: اگرچه در این راه برخی از یاران خود را از دست دادیم، اما اعضای جدیدی گرفتیم. مرحله دوم: باز کردن چشم ها یا به خود آمدن، از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ . در این دوره القاعده سعی می کرد، خود را از یک جنبش به نهاد بزرگتری تبدیل کند. براساس استراتژی القاعده، این سازمان پایگاه های خود را در کشورهای عربی گسترش داد و عراق را به عنوان مرکزی برای تربیت و تهیه کادرها و نیروهایش برای آینده انتخاب کرد. دلایلی وجود دارد که نشان می دهد، القاعده در این مرحله موفقیت هایی داشته است. گروه “التوحید و الجهاد” به عنوان شاخه سازمان القاعده در عراق و در سال ۲۰۰۴ تشکیل شد، تا پس از آن و دو سال بعد گروهی از زندانیان فراری یمن سازمان القاعده در یمن را تشکیل دهند که بعد به عنوان سازمان القاعده در شبه جزیره عربی تبدیل شد و در سال ۲۰۰۹ میلادی با شاخه سعودی این سازمان در عربستان ادغام شد. اوایل سال ۲۰۰۷ میلادی سازمان جهادی سلفی “جماعت سلفی برای دعوت و مبارزه” که مرکز آن در الجزایر قرار داشت، به کانون جذب سلفی های جهادی تبدیل شد و متعهد به بیعت با “اسامه بن لادن”، رهبر وقت سازمان القاعده شد و اسم جنبش خود را به “القاعده فی کشورهای مغرب اسلامی” تغییر داد. با وجود اینکه سازمان القاعده در این برهه زمانی موفقیت هایی به دست آورد، اما در انتفاضه هایی که نظام های تونس و قاهره و صنعاء و طرابلس را ساقط کردند و آنچه باعث جنگ در سوریه شد، سلفی های جهادی هیچ نقشی بازی نکردند. اما توانستند از ناآرامی ها نهایت استفاده را ببرند. از طریق برنامه “دعوت و فراخوانی” که سازمان القاعده در کشورهایی که درب های خود را به روی جماعت های سلفی جهادی گشوده بودند، گروه های وابسته به این سازمان از جمله جنبش “انصار الشریعة” در شمال آفریقا توانستند، پیام ها و پایگاه های خود را در این کشورها گسترش دهند و سازمان های جهادی را به جنبش های اجتماعی تغییر دهند. جنبش های جهادی در این دوره نشان دادند که از شکست های خود در عراق درس گرفته اند. در مناطق جنگی مثل سوریه این گروه ها تلاش کردند تا از طریق ارائه خدمات اجتماعی حمایت هایی برای خود جلب و جای پایی در میان مردم باز کنند. همچنین تلاش کردند، از خشونت علیه اهل سنت دوری کنند و به جای آن اهداف خود را روی نیروهای نظامی و امنیتی و علیه مسلمانان دیگر غیر از اهل سنت متمرکز کنند. در حالی که جنبش های سلفی جهادی جهانی در یک مرحله گیر کرده بودند، اما اوایل سال ۲۰۱۳ میلادی جبهه ای را در سوریه گشودند و توانستند از طریق آن به پایگاهی لجستیکی در جنوب ترکیه دست یابند که عملیات آنها را در سوریه از جنوب ترکیه تسهیل می کرد. سازمان القاعده همچنین توانست در شمال صحرای سیناء نیروهای جهادی خود را مستقر کند تا علیه اسرائیل دست به عملیات هایی تروریستی بزنند. این درحالی است که سازمان القاعده در عراق فعالیت های خود را از سر گرفته و روابط محکم و عمیق خویش با سلفی های اردن را هم چنان حفظ می کند. از این رو جنبش سلفی جهادی برای مراحل آینده خود را به خوبی آماده و مهیا کرد. ![]()
به نظر می رسد، این دو مرحله آخر به دلیل وجود موانع باقی مانده بر سر راه سازمان القاعده، تا حدی رویایی باشد، آن هم به دو دلیل: اولا درست است که غرب از مشکلات اقتصادی رنج می برد و نفوذ آن در منطقه کاهش می یابد، اما آن طور که القاعده انتظار دارد و پیش بینی می کند، این بحران، بحرانی نیست که موجودیت اروپا را به خطر بیاندازد. این درحالی است که به نظر نمی رسد، اسرائیل نیز با چنین بحرانی روبه رو شود. دوم اینکه سابقه جهادی ها در حکومت و زمامداری بسیار ضعیف است و شکست آنها در عراق و لیبی و یمن و سومالی و افغانستان دلیل این مدعی است، آن هم به خاطر اجرای وحشیانه احکام و تعارض احکام آنها با عرف ها و عادات اجتماعی مردمان مناطق مختلف جهان عربی و همین موجب می شود که پیش بینی کرد، اهالی مناطقی که القاعده می خواهد، در آن مناطق امارت های خود را بنا کنند، از جمله در سوریه آنها را پس زنند. از این رو بعید است که جهادی ها بتوانند در پایان موفقیت نهایی خود را محقق و امارتی بنا کنند که بر سرنوشت مسلمانان حاکم باشد، اما این را هم باید در نظر داشت که القاعده به این زودی ها از عرصه منطقه ای حذف نخواهد شد و با اینکه استراتژی آنها در مراحل اخیر، به دور از تحقق و عملی شدن است، اما القاعده و حضور آن در منطقه بخشی از واقعیت های حاکم است و احتمال بسیاری وجود دارد که در دهه های آینده در برابر موانعی که پیش روی آن ایجاد خواهد شد، مقاومت کند و بر تحقق اهداف خود پافشاری کند. مشرق ژاپن وارد عصر جهاد در سوریه شد Posted: 12 Oct 2013 08:19 PM PDT پایگاه خبری آسیا تصویر یک تبعه ژاپنی را که اخیرا به گروه های تکفیری مسلح به اصطلاح جهادی در سوریه پیوسته است تا به زعم خود خلافت اسلامی مورد ادعای خود را تشکیل دهند. ولی به صورت غیرمنتظره و غافلگیرکننده ای، شور و علاقه این عکاس ژاپنی به ماجراجویی و خطرات، منجر به نتیجه ای شد که هیچ کس فکرش را هم نمی کرد و در ذهن هیچ کس خطور نمی کند. پاکسازی اسلام از غبار تحریف و احیای فقه Posted: 12 Oct 2013 08:18 PM PDT از همان لحظه شروع شد روزگار توأم با اندوه و رنج تو؛ از همان لحظه که کودکی ات را با هفتاد و دو پروانه سرخ، بدرقه کردی، از همان لحظه که مصیبت را در بالاترین درجه در پنج سالگی، به نظاره ایستادی، از همان لحظه که پا به پای غل و زنجیرهای بسته بر دست و پای پدر، خون گریستی. از همان لحظه، تو در مصیبت کربلا بزرگ شدی و رنج هایت همیشگی شد تا راوی دردهای بهترین بندگان خدا باشی. تا قصه عشق، فراموش نشود. تو را که «محمد» نام داشتی و شکافنده علوم نبوی بودی، تمام خانه های مدینه خشت خشت و کوچه به کوچه می شناسند! تو را می شناسند؛ از عطر قدم هایت که نسیم وار از کوچه ها می گذرد و بوی عرش را می پراکند در رگه های شهر؛ از طنین صدایت که به گفت وگوی فرشته ها می ماند؛ از عطر شناورت که بی دریغ می پراکنی در شریان های زمین، تا خاک، اجازه یابد که یک بار دیگر نفس بکشد رایحه بهشت را؛ من جامه سیاه خود را هرگز از تن بیرون نخواهم آورد؛ که بعد از غروب غم انگیز ستاره روشن چشمانت، تا همیشه، سرزمین دلم، میهمان اندوه و درد است. تاب نیاوردند شور خطابه هایت را که لرزه می افکند بر ارکان قدرت های پوشالی شان. تاب نیاوردند وجودت را که هر لحظه ات، رستاخیزی به پا می کرد در جان های آشفته. هشام، نتوانست تو را بفهمد. سنگ دلی و تیره بختی هشام، تو را تاب نیاورد؛ تو را که پژواک رسایی بودی از فریادی که از خنجر بریده خون خدا، بر خاک تفتیده نینوا جاری شد، تو را که تفسیری بودی از اشک های سی ساله «زین العابدین»، تو را که غم نامه ای بودی از سرگذشت جان گداز دختری سه ساله در کنج خرابه های شام. بعد از تو، داغ، سهم همیشگی من است و اشک، میهمان دائمیِ چشمانم. بعد از تو، اندوه و غربت من پایانی ندارد. تولد از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که درشأن آن بانوى بزرگوار فرمود: جده ام زن بسیار راستگویى بود و در خاندان امام حسن (علیه السلام) زنى به درجه و مقام او نرسید. نام آن حضرت محمد ، کنیه ایشان ابوجعفر و القاب ایشان باقر ، شاکر و هادى است . ![]() شرایط اجتماعی امام باقر(ع) امام باقر حتی در مورد چگونگی اصلاح محاسن خویش به مرد پیرایشگر رهنمود می دهد. و در انتخاب لباس برای خویش، عزت و شرافت و زی شایسته را در نظر دارد! چنان که گاه لباس فاخر و تهیه شده از خز می پوشد. و برای لباس رنگهای جذاب و پر نشاط انتخاب می کند. حکم بن عتیبه می گوید: امام باقر را دیدم که حنا بر ناخنها نهاده است. این احادیث در مجموع می رساند که امام باقر به چگونگی وضع لباس و زی خویش در جامعه توجه داشته، بی قیدی و بد منظری و بی مبالاتی را نمی پسندیده است. حضور فعال امام باقر در جامعه امام باقر در روزگار خود، بزرگترین تأثیر علمی و عملی را برای جامعه خویش داشت. حضور در مجامع علمی و تأسیس جلسات فرهنگی، یکی از بهترین و ارزنده ترین نوع حضور در جامعه و خدمت به اجتماع مسلمانان بوده و هست، زیرا هر گونه تکامل اجتماعی در ابعاد اخلاقی و معنوی و اقتصادی و…منوط به تکامل فکری و فرهنگی است. برای تبیین نقش حیاتی امام باقر در جامعه اسلامی، یاد همین نکته کافی است که: جمع عالمان بر این عقیده اتفاق دارند که فقیه ترین مردم در آغاز سلسله فقیهان شش نفرند و آن شش نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر و امام صادق بشمار می آیند. و سخن حسن بن علی الوشاء که از معاصران امام رضا می باشد، خود گواهی روشن بر مدعای ماست که می گوید: نهصد شیخ و بزرگ راوی حدیث را در مسجد کوفه مشغول تدریس یافتم که همگی از امام صادق و امام باقر نقل حدیث می کردند. یارانش را به کارو کسب تشویق می کرد. آن گرامی تنها و تنها سفارش به کار نمی کرد؛ بلکه خود نیز به باغ و مزرعه ی خویش می رفت وحتّی در هوای گرم تابستان، عرق ریزان کار می کرد. با آن که در آمدش کم، خرجش بسیار و عیالوار بود، درعین حال بخشندگی اش بین خاص و عام، آشکار و بزرگواری اش مشهور و فضل و نیکی اش معروف بود. بخشش او به حدّی بود که مورد اعتراض نزدیکان قرار می گرفت. آن حضرت یاور بیچارگان، یار درماندگان و دستگیر در راه ماندگان بود. بدین سبب، نیازمندان زیادی به منزلش مراجعه می کردند و آن حضرت به غلامان و کنیزانش سفارش می کرد که آن ها را تحقیر نکنند و گدا ننامند، بلکه آن ها را به بهترین نامهایشان صدا بزنند. پیوسته یارانش را به همدردی و دستگیری یکدیگر سفارش می کرد و می فرمود: «چه بد برادری است، برادری که چون غنی باشی همراهت باشد و چون فقیر شوى، تو را تنها بگذارد.» ![]() پاکسازی اسلام از غبار تحریفات و احیای فقه سالهای (۹۴-۱۱۴) زمان پیدایش مشربهای فقهی و اوج گیری نقل حدیث دربارهی تفسیر میباشد. از علمای اهل سنّت کسانی مانند ابن شهاب زهری، مکحول،قتاده، هشام بن عروه و … در زمینهی نقل حدیث و ارائهی فتوا فعالیت میکردند. وابستگی عالمانی مانند زهری، ابراهیم نخعی، ابوالزناد، رجاء بن حیاة که همگی کم و بیش به دستگاه حاکمیت اموی وابستگی داشتند، ضرورت احیای سنت واقعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به دور از شائبههای تحریف عمدهی خلفا و علمای وابسته به آنان مطرح میکرد. اولین بار در سال ۱۰۰ هجری عمر بن عبدالعزیز فرمان تدوین احادیث را خطاب به ابوبکر بن حزم صادر کرد. این خود بهترین شاهد است بر شروع تکاپوی فرهنگی اهل سنت در آغاز قرن دوم، مقارن با دوران امامت امام باقر (علیهالسلام). از این رو امام احساس میکرد که میبایست با ابراز و اشاعهی نظرات فقهی اهل بیت در برابر انحرافاتی که به دلایل مختلفی در احادیث اهل سنت رسوخ کرده بود، موضعگیری نماید. نقطه نظرات فقه شیعه گرچه تا آن زمان به طور محدود و در حد اذان و تقیه، نماز میت و … روشن شده بود، اما با ظهور امام باقر (علیهالسلام) قدم مهمی در این راستا برداشته شد و یک جنبش فرهنگی تحسین برانگیزی در میان شیعه به وجود آمد. در این عصر بود که شیعه تدوین فرهنگ خود ـ شامل فقه و تفسیر اخلاق ـ را آغاز کرد. پیش از این در جامعهی اسلامی، فقه و احادیث فقهی در حد گسترده و به طور کامل مورد بی اعتنایی قرار گرفته بود. درگیریهای سیاسی و اندیشههای مادیگرایانهی شدیدی که دامنگیر دستگاه حکومت شده بود، باعث غفلت از اصل دین و به خصوص فقه در میان مردم گشته بود. ذهبی از ابوبکر نقل میکند که گفت: « فلا تحدّثوا عن رسول الله (صلی الله علیه و آله) شیئاً، فمن سألکم فقولوا: بیننا و بینکم کتاب الله فاستحلوا حلاله و حرّموا حرامه؛ از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چیزی نقل نکیند و در جواب کسانی که از شما دربارهی حکم مسألهای پرس و جو میکنند بگویید: کتاب خدا (قرآن) میان ما و شما است، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمارید.» و از معاویه نقل میکنند که گفت: علیکم من الحدیث بما کان فی عهد عمر،فانّه کان قد أخاف الناس فی الحدیث عن رسول الله (صلی الله علیه و آله). به روایاتی که در عهد عمر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است اکتفا کنید؛ زیرا عمر مردم را در مورد نقل حدیث از پیامبر بر حذر میداشت. » مطالبی خواندنی از زندگی امام باقر(ع) برای ابن عطا در را باز کن نام امام باقر (ع) در تورات به حضرت زین العابدین عرض کرد این پسرک کیست؟ فرمود این فرزندم محمد باقر و امام بعد از من است جابر خود را به قدمهاى آن جناب افکند و شروع به بوسیدن نموده گفت: جانم فدایت باد یا ابن رسول الله، سلام پدرت را بپذیر پیامبر اکرم به تو سلام رسانده. در این موقع دیدگان حضرت باقر (ع) پر از اشک شده، گفت: جابر سلام بر جدم پیامبر تا انقراض آسمان ها و زمین و سلام بر تو که سلام پیامبر را رساندى. پناهندگی کبوتر به امام باقر (ع) بنیانگذار نهضت فرهنگی شیعه برگزارى مناظرات علمى مختلف، پاسخ گویى به شبهات دینى، تبیین مسایل کلامى و معارف اصول دین، آوازه حضرت را نه تنها در حجاز بلکه در سایر بلاد اسلامى بلند کرد و موجب شد تا نخبگان آن سرزمین ها براى کسب فیض و آشنایى با فقه اصیل و علوم ناب نبوى (ع) حتى از عراق و خراسان به محضر امام (علیهالسلام)، شرف یاب شوند و خاضعانه در مقابل حضرت زانوى شاگردى بزنند. تا جایی که عبدالله بن عطاء مکی میگفت: «ما رأیت العلماء عند احد قط منهم عند ابی جعفر ولقد رأیت الحکم بن عتیبه مع جلالته فی القوم بین یدیه کأنّه صبی بین یدی معلمه؛ علما را در محضر هیچ کس کوچکتر از محضر ابو جعفر ندیدم. حکم بن عتیبه با تمام عظمت علمیاش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزی در مقابل معلم خود به نظر میرسید.» امام باقر (علیهالسلام) در سخنان خود، اغلب به آیات قرآن مجید استناد مینمود و میفرمود: « هر مطلبی گفتم، از من بپرسید که در کجای قرآن است تا آیهی مربوط به آن موضوع را معرفی کنم.» تلاش در تحصیل معاش محمد بن منکدر گفت: روزی به سمت یکی از نواحی مدینه در حرکت بودم هوا به شدت گرم بود. در میان راه محمد بن علی (ع) باقرالعلوم را دیدم. ایشان بر دوش غلامان خود تکیه کرده بود و خرامان خرامان پیش می رفت. با خو د گفتم: بزرگی از شیوخ قریش، در این ساعت و چنین حالت، در طلب دینا بیرون شده است؟! باید که او را نصیحت نمایم. به حضرت سلام کردم و ایشان نفس زنان در حالی که عرق بر سر و رویشان جاری بود، سلام مرا پاسخ گفتند. گفتم: چرا باید بزرگی چون شما با چنین حالت در طلب دنیا باشد؟ اگر مرگ به سراغتان بیاید و شما در این حال باشید،چه میکنید؟ ایشان دست از دوش غلامان برداشتند و فرمودند: به خدا سوگند اگر مرگ در این حال به سراغم آید من در حال انجام طاعتی از طاعات الهی بودهام چرا که خود را از احتیاج به تو و مردم بینیاز کردهام. زمانی از مرگ هراسناکم که در حال انجام معصیتی از معاصی الهی باشم. گفتم: « یرحمک الله» خواستم شما را موعظه نمایم. شما مرا پند و اندرز دادید. ![]() سیره عبادی امام(ع) یکی از خدمتکاران حضرت نقل میکند: به همراه امام باقر (ع) برای انجام حج به مسجدالحرام وارد شدیم. امام با مشاهده کعبه از خود بی خود شده و با صدای بلند شروع به گریه نمود. عرض کردم: مردم به شما نگاه میکنند: اگر ممکن است قدری آهستهتر گریه کنید! امام فرمودند: وای تو! صدایم را به گریه بلند میکنم شاید مورد رحمت الهی قرار گیرم و فردای قیامت رستگار شوم. سپس امام (ع) طواف نمودند و پشت مقام به نماز ایستادند. چون نماز ایشان به پایان رسید جایگاه سجدهاش از اشک دیدگان, تر شده بود. عبادت و تهجّد حضرت زبانزد خاص و عام بود، امام دائم الذّکر بودند و در هر شب ۱۵۰ رکعت نماز بجا مىآوردند. کرامتی از امام باقر (علیهالسلام) ابوبصیر گفت: آیا پیغمبر اسلام وارث پیامبران پیشین بود و هر چه آنها میدانستند میدانست؟ امام باقر (ع) پاسخ دادند:آری. ابو بصیر پرسید: بنابراین، آیا شما میتوانید( مانند بعضی از پیامبران) مرده را زنده کنید، و کور مادرزاد را بینا نمایید، و مبتلا به بیماری پیسی را درمان نمایید؟ امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: آری، میتوانم به اذن خدا. آنگاه امام باقر به ابوبصیر فرمود:«جلو بیا». ابوبصیر میگوید: نزدیک رفتم، امام باقر (ع) دست بر چهره و دیدهام مالیدند، همان دم خورشید و آسمان و زمین و خانهها و هرچه در شهر بود همه را دیدم، آنگاه به من فرمود: « میخواهی این گونه باشی و در روز قیامت در سود و زیان با مردم شریک گردی؟ یا آنکه به حال اول برگردی و بدون بازداشت به بهشت روی؟» گفتم: میخواهم، همانگونه که بودم برگردم. امام باقر (علیهالسلام) بار دیگر دست بر چشم او کشید، و چشمان او به حال اول بازگشتند. ابوبصیر، این جریان را برای «ابن ابی عمیر» یکی از شاگردان ممتاز امام (ع) نقل کرد، ابن ابی عمیر گفت: « من گواهی میدهم که این حادثه حق و راست است، چنانکه روز، حق است.» همسران و فرزندان امام باقر (ع) ۱ـ امام صادق (ع) ۲ـ عبدالله بن محمد ( که مدرشان « ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر است.) ۳ـ ابراهیم ۴ـ عبدالله ( مادرشان «ام حکیم» دختر اسید بن مغیره ثقفی است، این دو برادر در دوران کودکی از دنیا رفتند.) ۵ـ علی ۶ـ زینب( که مادرشان کنیز بود.) ۷ـ ام سلمه ( که مادر او نیز کنیز بود.) کتاب هایی که باید بخوانید
وصیت امام(ع) شیخ کلینى در کتاب کافى به سند خود از امام رضا (ع) روایت کرده است که امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود: هنگامى که بهدرود حیات گفتم زمین را برایم بشکافید و قبرى مهیا کنید پس اگر به شما گفتند براى رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصدیق کنید. نگارنده: این فرمایش بدان دلیل بوده است که امام باقر (ع) شکافتن زمین را از برخى جهات بهتر مىدانسته اگر چه فضیلت لحد بالاتر بوده است. کلینى به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: پدرم هر آنچه از کتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت، به من به ودیعت سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسید به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قریش را دعوت کردم که یکى از آنان نافع مولاى عبد الله بن عمر بود. پس به من فرمود: «بنویس این چیزى است که یعقوب فرزندانش را بدان وصیت کرد که اى فرزندانم خداوند دین را براى شما برگزید، پس نمیرید مگر آنکه تسلیم رضاى خداوند باشید. »و وصیت کرد محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مىدهد که او را به جامه بردى که هر جمعه در آن نماز مىخواند کفن کند و عمامهاش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى کفن او را باز کند. سپس به شهود فرمود: بازگردید خداوند شما را رحمت کند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: اى پدر!در این وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردى؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکردهام و مىخواستم بدین وسیله حجت و دلیلى براى تو قرار داده باشم. در حقیقت امام (ع) مىخواست به این وسیله همگان بدانند که جعفر بن محمد (ع) ، وصى و جانشین و امام بعد از اوست. کلینى در کافى به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: پدرم روزى در ایام بیماریش به من گفت: پسرم گروهى از قریشیان ساکن مدینه را بدینجا فراخوان تا آنها را گواه بگیرم. من نیز چنین کردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اى جعفر هنگامى که من دنیا را وداع گفتم مرا بشوى و کفن کن و قبرم را چهار انگشتبالاتر از زمین قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض کردم: اگر مرا (در خلوت هم) به این کارها امر مىکردى، انجام مىدادم. چرا درخواستى تا عدهاى را به عنوان شاهد به نزدت بیاورم؟ فرمود: پسرم مىخواستم با تو نزاع نکنند. (یعنى در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نکنند و بدانند که تو وصى منى) . کلینى در کافى به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: پدرم در وصیتش نوشته بود که وى را در سه جامه کفن کنم. یکى رداى جمرهاى او بود که در روز جمعه با آن نماز مىخواند و دو پیراهن دیگر. پس به وى عرض کردم: چرا اینها را مىنویسى؟فرمود: مىترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگویند او را در چهار یا پنج جامه کفن کن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو کفن محسوب مکن بلکه عمامه از چیزهایى است که بدن را به آن مىپوشانند. شیخ کلینى در کافى به سند خود نقل کرده است که امام باقر (ع) وصیت کرد که هشتصد درهم براى برگزارى مراسم سوگوارى او اختصاص دهند و این کار را از سنت مىدانست. زیرا پیامبر(ص) مىفرمود: براى خاندان جعفر طعامى فراهم آرید، آنان نیز به وصیتش عمل کردند. ![]()
شهادت امام باقر (ع) امام باقر (ع) پس از عمرى تلاش در میدان بندگى خدا و احیاى دین و ترویجعلم و خدمات اجتماعى به جامعه اسلامى، در روز هفتم ماه ذو الحجه سال ۱۱۴ رحلت کرد. در سال رحلت و شهادت آن حضرت آراى دیگرى نیز وجود دارد.دستهاى از مورخان سال ۱۱۷ و بعضى سال ۱۱۸ و گروه اندکى سالهاى ۱۱۶ و ۱۱۳ و ۱۱۵ و ۱۱۱ را یاد کردهاند، اما بیشترین منابع تاریخى سال ۱۱۴ را متذکر شدهاند.
آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نويسندگان پیوندهای روزانه ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |