وبلاگ شخصی من وبلاگ وحید جنتی بررسی مالکیت فلسطین در تورات (۴) / چگونه یهودیان بتپرست شدند Posted: 22 Aug 2014 09:22 PM PDT کاهنان یهود در توراتی که نزدشان به امانت بود خیانت میکردند. اولاً بسیاری از مواعظ و حکمتها و ذکر معاد و قیامت را از آن حذف نمودند و ثانیاً برخی جعلیات بر آن افزودند و به خداوند نسبت دادند. علاوه بر اینها افراد دیگری هم ظاهر شده به دروغ خود را نبی خداوند میخواندند و باعث ضلالت مضاعف قوم میگشتند. صهیونیستها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان میدهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم(ع) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلۀ حضرت موسی(ع) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنیاسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. بنیاسرائیل نخستین مرتبه در زمان یوسف(ع) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطۀ حضرت موسی(ع) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی(ع) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم سوره إسراء استنباط میشود (عَسىَ رَبُّکمُْ أَن یَرْحَمَکمُْ وَ إنْ عُدتمُْ عُدْنَا). یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعتگذاران یهود در اواخر قرن ۱۹ مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدند. این سلسله مقالات، سعی دارد با زبانی ساده این ادعای صهیونیستها را بررسی کند.
******** یهودیان شریعت خدا را حفظ نکردند حضرت داوود(ع) که حدود سیصد سال پس از حضرت موسی(ع) به حکمرانی رسید در کتاب مزامیر ــ که در نزد مسلمانان با نام زبور مشهور است ــ تاریخ بنیاسرائیل را مرور کرده و تقصیرهای ایشان را برشمرده است. مزمور ۷۸ اینطور آغاز میشود:
![]()
حضرت داوود(ع) همچنین مطابق مزمور ۱۰۶ ضمن آنکه تاریخ یهود را مرور میکند به موعظۀ آنها میپردازد:
![]() .
[موسی ع در فراز کوه سینا]
.
همچنین مزمور ۱۱۹ که طولانیترین مزمور داوود(ع) است، در خصوص خیانت بنیاسرائیل در وصایای تورات و عدم حفظ شریعت و کلام خدا، سروده شده است. بزرگترین گناه قوم یهود در همین خصوص بوده و بلکه این گناه عظیم، در اصل از ناحیۀ کاهنان و کاتبان این قوم بوده است. زیرا ایشان در توراتی که نزدشان به امانت بود خیانت میکردند. اولاً بسیاری از مواعظ و حکمتها و ذکر معاد و قیامت را از آن حذف نمودند و ثانیاً برخی جعلیات بر آن افزودند و به خداوند نسبت دادند. علاوه بر اینها افراد دیگری هم ظاهر شده به دروغ خود را نبی خداوند میخواندند و باعث ضلالت مضاعف قوم میگشتند. چنانکه موسی(ع) نیز از این افراد پیشتر تحذیر داده و برای ایشان مجازات مرگ مقرر فرموده بود (تثنیه ۱۳/ ۱ تا ۵ – ۱۸/ ۱۰ و۲۰). خداوند سبحان نیز به واسطه فرستادگان حقیقی خود در خصوص این انبیای کَذَبه که غالباً معاونت و چاپلوسی کاهنان و پادشان را میکردند تحذیر میداده است[۱] و تا مردم آنچه از علم و حکمت و نبوت طلب میکنند به ایشان داده شود. لیکن هر سخن پاک البته در هر قلبی جای نگیرد و قلوب ناپاک را، سخنان ناپاک میشاید.
کاهنان و کاتبان قوم به تدریج در طول سالها به بدی گراییدند و لذا در نسخههایی که از تورات موسی(ع) بر میداشتند «مواعظ» را حذف میکردند،[۲] یعنی همان سخنان عظیم خداوند که انسان بدانها زندگی میکند و قلوب مردگان از معنویت، به آنها احیاء میگردد. حضرت موسی(ع) در انتهای آن سرگردانی چهل ساله در بیابان، سفر مثنّی را برای بنیاسرائیل انشاء فرمود که فرازی از آن که در همین موضوع است را از همین تورات کنونی نقل میکنیم:
از جملهای که در تثنیه ۲۸/ ۵۸ مکتوب است (و در قسمت قبل از این سلسله مقالات نقل شد) بر میآید که آن کلمات تورات که باعث هوشیاری و خوف انسانها از نام مجید و مهیب خداوند است میبایست همان «مواعظ» باشد که انسان را تربیت میکند، و همچنین تذکره روز قیامت، که او را در مسیر صحیح و حق نگاه میدارد و از وابستگی به این دنیای فانی میرهاند. ![]() همچنین از باب هشتم صحیفه نحمیا نیز برمیآید که آن تورات که خداوند پس از گم شدن تابوت عهد به عَزرا (عُزَیر) داد تا در دوران معبد دوم چراغ راه ایشان باشد، شامل مواعظ کثیر بوده است. چرا که عموم مردم به وقت استماعش به گریه شدید و به رکوع و سجود افتاده بودند. جمعخوانی تورات، در واقع از اوامر موسی(ع) به کاهنان قوم بوده است تا مردم سخنان تورات را بشنوند و به مواعظش متنبّه شده «از خداوند بترسند» (تثنیه ۳۱/ ۱۲) اما چه باید گفت که در تورات کنونی حتی یک جمله در خصوص قیامت و معاد باقی نمانده است! (آنچه مانده فقط تاریخ انبیاء از آدم(ع) تا یوسف(ع) در سفر پیدایش، تولد موسی(ع) و بعثت او و خروج بنیاسرائیل از مصر تا سرگردانی در بیابان و حوادث این ایام در اسفار خروج و اعداد و مرور اینها از زبان موسی(ع) در سفر تثنیه است، و همچنین احکام شریعت که عمدتاً در سفر لاویان جمع آمده است). اما گناه مردم نیز عدم سلوک عملی ایشان بود در دین و شریعت خدا، و آنچه از آن شنیده و آموخته بودند. لهذا خداوند این قوم را بجز عده اندکی، به عقوبتهایی که مذکور آمد هلاک ساخت و این ماجرا در دو نوبت واقع شد. یهود به بتپرستی میگراید یهودیان حدود دویست سال بعد از حضرت سلیمان رسماً بتپرست شده بودند و حتی بتهایی را در معبد سلیمان نهاده، میپرستیدند. مدتی بعد، حضرت ارمیاء از طرف خداوند مبعوث شد تا این قوم را از خواب غفلت بیدار کند:
![]() سخن خداوند به ارمیاء نبی(ع)، که او را قبل از خرابی معبد اول مبعوث کرده بود تا یهود را تحذیر دهد، این بود که حتی یک فرد صالح در اورشلیم باقی نمانده است:
مروری بر تاریخ ساخت معبد در یهود یوشع(ع) وصیّ حضرت موسی(ع) قوم را به زمین مقدس داخل کرد و سپس زمین را طبق دستور خداوند به تعداد اسباط یعنی به دوازده بخش تقسیم فرمود[۳] خیمه عهد خدا یعنی معبد موقت قوم را در شهر شیلوه برپا داشت و آنگاه تابوت عهد را به آنجا انتقال دااد (یوشع ۱۸/ ۱). شهر شیلوه به سبب ضلالتها و بلاهایی که در آن رخ نمود ویرانه گشت. ![]() در حدود سیصد سال بعد، حضرت داوود(ع) خیمه عهد را در اورشلیم برپا نمود (دومِ سموئیل ۶/ ۱۷) و حضرت سلیمان(ع) وصی و فرزند داوود(ع)، معبد خداوند را از سنگ و چوب در آنجا ساخت، معبدی که به مدد خداوند با قوتهای فوق بشری بنا شده، صدای چکش و تبر و آلات آهنی به وقت ساخت از آن مسموع نمیگردید (اولِ پادشاهان ۶/ ۷). سلیمان تابوت عهد حاوی نسخه اصلی تورات و ماترک موسی(ع) را در آن نهاد. در قرآن مجید، استخدام جن و باد و قوّات فوق بشری برای حضرت سلیمان برای ساخت پرستشگاه اشاره شده است:
در این خصوص موارد دیگری نیز در قرآن مذکور است (نگا. انبیاء/ ۸۱ و ۸۲ ـ نمل/ ۱۷ ـ ص/ ۳۶ تا ۴۰). باید توجه کرد که کلیات ساخت معبد در اقوام مختلف، در قرآن مورد تأیید قرار گرفته است. یکی از وظایف پیامبران این بوده است تا عبادتگاهی خاص برای پرستش خداوند بنا کند. این موضوع در دو آیه از سورۀ حج مؤکد گشته است:
معبد سلیمان نهایتاً در سال ۵۸۶ قبل از میلاد توسط سپاه بخت النصر به همراه شهر اورشلیم ویران شد. این معبد فقط ۴۲۴ سال دوام داشت و بنیاسرائیل در این مدت، باطن دین را رها نموده به ظاهر آن بسنده میکردند و به معبد سلیمان مفاخرت میکردند. ![]()
خداوند حکیم در این ایام در میان یهودیان ساکن سامره (شومرون) که آشکارا بت میپرستیدند حضرت ایلیا (الیاس) و شاگردش الیَسَع را برانگیخت، و در میان یهودیان اورشلیم نیز اشعیاء و ارمیاء و حزقیال را. لیکن یهود به این انبیاء گوش نگرفتند و حضرت اشعیاء(ع) را با اره دو پاره کردند[۴] و ارمیاء نبی را مضروب و محبوس نمودند (ارمیاء ۲۰/ ۱ و ۲). آنها در پاسخ موعظات انبیاء به ایشان میگفتند که ما اسبان تیزرو مهیا کردهایم که با آنها خواهیم گریخت. لیکن خداوند به واسطه اشعیاء(ع) بدیشان فرمود که عقوبت خدا ناگهانی خواهد آمد؛ مثل فرو ریختن دیوار بر اثر شکافی که در آن رخ نموده باشد (اشعیاء ۳۰/ ۱۲ تا ۱۷). و خداوند بختالنصر پادشاه بابل را بر آنها مسلط کرد و او فردی خونریز بود، و بر زبان ارمیاء نبی(ع) حتی نام او را پیشتر اعلام نمود:
در سال ۵۸۶ قبل از میلاد، بختالنصر پادشاه بابل از پی هوای نفس خود با سپاهیان بسیار بر اورشلیم تاخت و شهر را نابود کرده، معبد سلیمان را به آتش کشید. سپاه بابل اکثر یهودیان را کشت و تنها چهل هزار نفر را زنده نگاه داشت که آنها را به اسیری گرفته، به جهت غلامی و کنیزی با خود به بابل بردند. وقتی خداوند معبد با عظمت سلیمان را به دشمنان این قوم واگذار کرد تعبیرش آن بود که دیگر عبادت یهودیان را نمیخواهد. این، سخن خداوند است که به توسط یکی از انبیاء بیان شده است.
پانوشتها:
[۱]. در خصوص ظهور مکرر انبیای کذبه در یهود، به صحیفه ارمیاء ابواب ۱۴ و ۲۳ و ۲۷ تا ۲۹ و همچنین صحیفه حزقیال ابواب ۱۳ و ۱۴ مراجعه فرمایید. بعد از عروج حضرت عیسی(ع) نیز افراد کاذبی همچون پولس پدیدار شدند که خود را فرستاده عیسی میخواندند. جالب توجه اینکه حضرت عیسی(ع) پیشتر در خصوص ظهور این انبیای کذبه تحذیر داده بود (نگا. متّی ۷/ ۱۵ و ۱۶ ـ ۲۴/ ۵ و ۱۱ و ۲۴ ـ مرقس ۱۳/ ۲۲ و ۲۳ ـ لوقا ۱۷/ ۱ و ۲). بعدها پطرس وصیّ عیسی(ع) نیز خبر میدهد که این امر واقع شده است (نامه دوم پطرس ۲/ ۱). [۲]. برای دانستن اینکه تورات موسی(ع) حاوی مواعظ و هدایتهای مفصلی بوده است، به این آیات قرآن رجوع فرمایید: مائده/ ۴۴ و ۶۶ ـ انعام/ ۱۵۴ ـ اعراف/ ۱۴۵ و ۱۵۴ ـ انبیاء/ ۴۸٫ و در این مورد که کاتبان در نسخهبرداری از تورات اصلی، فقط جملات اندکی را روی کاغذهای خود نوشته برای مردم میخواندند و اکثر آن را پنهان میکردند نگا. انعام/ ۹۱ و مائده/ ۱۵٫ [۳]. این موضوع در قرآن مجید نیز مذکور است، نگا. اعراف/ ۱۶۰ و ۱۶۸: ﴿وَ قَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتىَ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا … وَ قَطَّعْنَاهُمْ فىِ الأَرْضِ أُمَمًا …﴾ [۴]. به مدخلهای إشَعیاء و ارّه در قاموس کتاب مقدس نوشتۀ جیمز هاکس رجوع فرمایید. [۵]. نگا.کتاب اول سموئیل ۱۷/ ۴۵ و نیز به ترجمه عبری به فارسی مزامیر داوود چاپ انجمن کلیمیان ایران، ۱۳۷۹، در ذیل مزمور ۲۴/ ۱۰ که این عبارت را به همین صورت ترجمه نمودهاند. *امیر اهوارکی مشرق ![]() ![]() نظرات شما عزیزان: سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:بررسی ,مالکیت فلسطین در تورات,چگونه یهودیان بتپرست شدند, :: 17:56
وحید جنتی
آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نويسندگان پیوندهای روزانه ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |