وبلاگ شخصی من وبلاگ وحید جنتی Posted: 04 Jul 2014 01:58 PM PDT دولت اسلامی عراق و شام (ISIS) یا همان “داعش” - که به تازگی مجازات سنگینی هم برای بکار بردن آن وضع کردهاند و به نام “دولت اسلامی” تغییر نام دادهآند، خود را گروهی جهادی سنی معرفی میکند که به دنبال ایجاد یک حکومت و دولت چند ملیتی اسلامی مبتنی بر شریعت است. این گروه، انشعاب و باقیمانده القاعده عراق است که طی حمله آمریکا برای سرنگونی صدام حسین به عراق پدید آمد و ناآرامی و هرج و مرج شکل گرفته پس از آن، بستر مناسبی را برای جنگ چریکی علیه نیروهای ائتلاف و متحدان داخلی آنها شکل داد. دستگاه تبلیغاتی قوی داعش سالانه گزارشی از عملیات و جزئیات اقدامات این گروه را منتشر میکند پس از کمپین آمریکا تحت عنوان “مبارزه با تروریسم“ و تلاشهای اهل سنت برای حفظ امنیت منطقهای به نام آنچه که به عنوان “بیداری قومی“ شناخته شده بود، خشونت القاعده عراق از اوج خود در ۲۰۰۶-۲۰۰۷ تنزل پیدا کرد. اما از زمان خروج نیروهای آمریکایی در اواخر سال ۲۰۱۱، این گروه حمله به اهداف عمدتا شیعه را با هدف تلاش برای ایجاد درگیری دوباره میان اقلیت سنی عراق و دولت شیعه نوری المالکی، شروع کرد. خشونت روزافزون این گروه در سال ۲۰۱۳ موجب مرگ ۸ هزار نفر و تبدیل شدن آن سال به خونینترین سال پس از ۲۰۰۸ طبق نظر سازمان ملل شد. گروه تروریستی القاعده عراق، در سال ۲۰۱۲ نام جدید خود را تحت عنوان “دولت اسلامی عراق و شرق مدیترانه” (ISIL) یا“دولت اسلامی عراق و شام” (ISIS) اعلام کرد. سپس به قصد رویارویی و سرنگونی حکومت اسد وارد سوریه شد. این گروهک تروریستی، تا ماه ژوئن ۲۰۱۴، با عقبنشینی ارتش عراق در شهرهای مهم فلوجه و موصل، زیرساختهای دولتی و منطقهای هر دوطرف مرز سوریه و عراق را تحت کنترل درآورد. ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش، در آغاز مسیر خود در گروه دولت اسلامی عراق، تنها به دنبال آن بود که در کشور عراق صاحب قدرت و قلمرو شود. اما بحران سوریه، توجه بغدادی را به سوی ظرفیتهای داخل این کشور جذب کرد و همین موضوع باعث شد نام گروه خود را تغییر دهد. داعش، مانند القاعده نیست که فقط به سوءقصد و جنگ چریکی اکتفا کند، بلکه قلمروگشایی و فتح اراضی از مهمترین مبانی جنگی این گروه است.
ریشههای تشکیل داعش بذر اولیه شکلگیری این گروه شورشی را “ابومصعب الزرقاوی” که اردنی الاصل بود، کاشت. و این بذر با بالا گرفتن درگیری بین امریکا و رژیم صدام حسین در سال ۲۰۰۳ میلادی به بار نشست. زرقاوی قبل از فرارش به شمال عراق در سال ۲۰۰۱، فرماندهی شبه نظامیان داوطلب هرات افغانستان را بر عهده داشت. در شمال عراق بود که به “انصار الاسلام” -جنبش جداییطلب کردهای عراق- پیوست و رهبری شاخه عربی آن را بر عهده گرفت. ابومصعب الزرقاوی پیش از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، بسیاری از مقامات آمریکایی بحث همبستگی زرقاوی با ظواهری را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کردنند. خیلی از کارشناسان معتقدند که تا اکتبر ۲۰۰۴ که زرقاوی از ظواهری سرپیچی کرد و طرد شد، این گروه همبستگی با القاعده نداشته است. در همان ماه، وزارت خارجه امریکا این گروه را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد. “برایان فیشمن” – کارشناس مرکز مطالعات آمریکای نوین” معتقد است که در هر حال، این همبستگی اطلاقی یا حقیقی القاعده به زرقاوی نه تنها برایش بد نبود بلکه کاملا به نفعش تمام شد، چرا که با وجود از هم گسیختگی نیروهای مرکزی آن در افغانستان، همچنان در صحنه باقی ماند. طبق برآورد مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل در سال ۲۰۱۱، القاعده عراق از یک استراتژی چهارگانه برای شکست ائتلاف استفاده کرد: منزوی ساختن نیروهای آمریکایی با هدف قرار دادن متحدانشان؛ هراساندن عراقیها برای هرگونه همکاری با هدف قرار دادن زیرساختها و پرسنل دولت؛ جلوگیری از بازسازی عراق با هدف قرار دادن فعالان کمکهای بشردوستانه و پیمانکاران؛ و کشاندن ارتش آمریکا به میانه یک جنگ داخلی بین شیعه و سنی با هدف قرار دادن شیعیان. دولت موقت ائتلاف (Coalition Provisional Authority) به سرکردگی آمریکا و شرکایش، در همان ابتدا دو تصمیم اتخاذ کرد: اول اینکه اعضاء حزب بعث را از تصدی پستهای دولتی محروم ساخت (که اصطلاحا به آن ضد بعثگرایی میگفتند) و در تصمیم دوم ارتش و سرویسهای امنیتی عراق را منحل ساخت و همین امر موجب شکلگیری صدها هزار دشمن و مخالف علیه ائتلاف جدید شد. پل برمر حاکم نظامی عراق پس از سقوط صدام در کنار دونالد رامسفلد وزیر دفاع سابق آمریکا نیروهای شاخه القاعده در عراق را نیروهای زرقاوی در پاکستان و افغانستان تشکیل دادند و بعدها نیروهای دیگری از سوریه، عراق، و همسایگان آن به این گروه پیوستند. بنابر گزارش واشنگتن پست، آرایش این گروه تا سال ۲۰۰۶ رنگ عراقی به خود گرفت. اما وقتی در سال ۲۰۰۶-۲۰۰۷ این گروه در جریان جنگ داخلی عراق در اوج قدرت بسر میبرد، نیروهای عملیات ویژه امریکا با اتکا بر کمپین ضد تروریسم خود، قدرت آن را خنثی کردند.
فرماندهان اسامه بن لادن و ظواهری معتقد بودند که حملات بیمحابای القاعده به مسلمانان موجب تخریب و تضعیف موج حمایت منطقهای القاعده خواهد شد. به همین علت، در تاریخ ۹ جولای ۲۰۰۵ نامهای از سوی ظواهری برای زرقاوی ارسال شد. سرکرده فعلی القاعده، در این نامه به استراتژی قدم به قدم برای جهاد در عراق و در نتیجه بیرون راندن نیروهای آمریکایی از عراق اشاره کرده بود.
گزارش بیبیسی از جانشینی الظواهری به جای بن لادن
این نامه در اکتبر ۲۰۰۵ توسط آژانس امنیت ملی آمریکا فاش شد. “فیشمن” معتقد است که با رد کردن دستور رهبران القاعده مبنی بر عدم حمله به مراکز فرهنگی شیعیان از سوی زرقاوی، رابطه میان وی و بن لادن و ظواهری به تیرگی گرایید. ایمن الظواهری و اسامه بنلادن سرکردههای القاعده مرگ زرقاوی در حمله هوایی نیروهای آمریکایی در ژوئن ۲۰۰۶، پیروزی بزرگی برای آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی عراق و نقطه عطف برای القاعده عراق محسوب گردید. ظواهری هم بلافاصله پس از مرگ زرقاوی، “ابو ایوب المصری“، معتمد خود که متخصص کار با مواد منفجره نیز بود را به سمت رهبری القاعده عراق برگزید. المصری نیز در اکتبر ۲۰۰۶، نام دولت اسلامی عراق را پذیرفت تا بدینوسیله نیروهای بیشتری را جذب کند. ظواهری نیز از این امر هراس داشت. المصری دامنه جاه طلبیها و فتوحات خود را گسترش داد. هم اکنون این گروه توسط ابوبکر البغدادی که به ابودعا معروف است، رهبری میشود. دولت آمریکا معتقد است که وی در سوریه زندگی میکند. ابو ایوب المصری از سرکردگان القاعده عراق که به هلاکت رسید
ابوبکر البغدادی، رهبر داعش در عراق کیست؟ اسم واقعی او «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدر» است اما بیشتر به نام ابوبکر البغدادی شناخته میشود. در برخی منابع خبری و امنیتی با نام علی البدر سامرایی، دکتر ابراهیم و ابو دُعا نیز از او یاد شده است. او در سال ۱۹۷۱ در ۱۲۵ کیلومتری شمال بغداد و در سامرا به دنیا آمده است. در دانشگاه اسلامی بغداد تحصیل کرده و دارای مدرک دکترا بوده و تا مرحله عضویت در هیات علمی پیش رفته است. ابوبکر البغدادی که به تازگی خود را امیرالمؤمنین قلمرو گروهک موسوم به “دولت اسلامی” نامیده است در آن دوره به عنوان یک واعظ مشهور شناخته میشد و کسانی که او را از نزدیک میشناسند، از این موضوع خبر دادهاند که وی در دوران واعظی خود، به عنوان یک فرد صلح طلب و آرام شناخته میشد و همواره بر این موضوع تاکید میکرده که تنها راه ممکن برای اقناع انسانها، بهرهگیری از روشهای مسالمتآمیز است. آنها همچنین ادعا کردهاند که وی در همان دوره روابط نزدیکی با نیروهای امنیتی صدام و حزب بعث داشته است. اعضای خانواده او از مدتها پیش به پاکستان رفته و هنوز هم در آن جا زندگی میکنند.
بغدادی چگونه راه نبرد را در پیش گرفت؟ پس از اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳، بغدادی در منطقه ناامن فلوجه در حمله به یگانهای آمریکایی مشارکت کرد و در آن جا با فرماندهان قدیمی ارتش صدام، همراه و همپیمان شد و جنگ به شیوه گروههای کوچک چریکی را مدیریت کرد. در همان دوره توسط آمریکاییها دستگیر و روانه زندان شد. دولت آمریکا هنوز هم به این سوال پاسخ نداده که بغدادی در دوران حبس چگونه با دیگر افراطیها ارتباط گرفته و تحت تاثیر آنها قرار گرفتو در نهایت آزاد شد.
بغدادی چگونه در داخل سازمان پیشرفت کرد؟ در سال ۲۰۰۴ میلادی گروه “توحید و جهاد“ در عراق شکل گرفت و بغدادی نیز در آن فعالیت کرد اما بعدها گروه دیگری به نام القاعده بین النهرین به وجود آمد و بغدادی نیز به عنوان یک مجاهد تحت امر بن لادن، به آن پیوست. او در این سازمان یک عنصر دونپایه بود. سازمان در سال ۲۰۰۶ میلادی، نام خود را به «دولت اسلامی عراق» تغییر داد و فرماندهان آن یکایک و به فواصل کوتاه توسط آمریکاییها کشته شدند. در سال ۲۰۰۶ دو رهبر اصلی گروه یعنی ابوعمر البغدادی و ابو حمزه المهاجر کشته شدند و چنین شد که ابوبکر البغدادی به عنوان سرکرده جدید انتخاب شد.
دولت اسلامی عراق چگونه قدرت گرفت؟ یکی از سیاستهای ویژه بغدادی این بود که همه افراطیون آزاد شده از زندانها و نیروهای آمریکایی در عراق را به گروه خود پیوند زد. در میان آنها افرادی بودند که از کارشناسان زبده بمبگذاری، انفجار و فرماندهی جنگهای چریکی به شمار میآمدند. به این ترتیب، گروه بغدادی یا همان دولت اسلامی عراق به کانون جنگ و حملات انتحاری علیه آمریکایی تبدیل شد و صدها عضو از کشورهای دیگر هم به آن پیوستند.
مستندی از “درون داعش”، ورود به عراق و برنامه این گروه برای تشکیل خلافت اسلامی
بیشتر تصاویر این مستند را دوربینهای داعش ضبط کردهاند و چگونگی ورود به عراق و بیعت گرفتن از قبایل و بازماندگان رژیم صدام را به نمایش درآورده است.
اوج شهرت سازمان مربوط به کدام دوره است؟ در سال ۲۰۱۱ میلادی نام ابوبکر بغدادی هم به لیست تروریستهای تحت تعقیب آمریکا افزوده شد و جایزه ده میلیون دلاری آمریکا برای افرادی تعیین شد که کمک و اطلاعات آنها بتواند منجر به دستگیری وی شود. این در حالی بود که برای دستگیری ایمن الظواهری ۲۵ میلیون دلار جایزه تعیین شده است. جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای اطلاعاتی که منجر به یافتن ابوبکر البغدادی شود تنها یک ماه پس از شروع جنگ داخلی در سوریه و در سال ۲۰۱۱ میلادی، گروه دولت اسلامی عراق و شام شکل گرفت و این گروه در آن دوره، هنوز هم به القاعده وابسته بود. اغلب افراد گروه، از عراق به سوریه منتقل شدند و به اتفاق جبهه النصره در سوریه، شانه به شانه هم علیه نظام بشار اسد جنگیدند. در سال ۲۰۱۳ میلادی به زندان ابوقریب حمله شد و بین پانصد تا ششصد نفر از جنگاوران قدیمی و کارآزموده القاعده از زندان گریختند که همه آنها به گروه داعش پیوستند.
چرا داعش ارتباط خود را با القاعده قطع کرد؟ پس از آن که داعش به سوریه رفت، علیه النصره موضع گرفته و اعلام کرد که فرماندهان النصره خائن هستند و چند بار علیه فرماندهان داعش، دست به سوءقصد زدهاند. النصره به دنبال این اتهامات، نزد ایمن الظواهری رهبر القاعده شکایت برد و ظواهری نیز برای حل این معضل از بغدادی و جولانی (رهبر النصره) خواست برای حضور در دادگاه شرعی، نزد او بروند. اما بغدادی این درخواست را رد نمود و با ارسال یک فایل صوتی برای الجزیره، اعلام کرد که تنها بن لادن را به عنوان رهبر خود میداند و حاضر به تبعیت از دستورات ظواهری نیست. پس از این رویداد، اغلب مجاهدین خارجی النصره نیز به داعش پیوستند.
سرکردههای برجسته داعش مهمترین سرکرده داعش ابراهیم عواد ابراهیم البدری السامرایی معروف به ابو دعا و ابو عواد یا ابوبکر البغدادی است که میان الرقه سوریه و استانهای مرزی میان عراق و سوریه در روستای العکیدات جابجا میشود. فاضل احمد عبدالله الحیالی هماهنگکننده امور امارت عراق معروف به ابو معتز یا ابو مسلم الترکمانی العفری است که در نینوا است و بر نبردهای موصل که شب دهم ماه ژوئن جاری شروع شد نظارت دارد. عدنان اسماعیل نجم البیلاوی معروف به ابو عبدالرحمن یا ابو اسامه، سروانی در ارتش رژیم صدام است که در شب پنجم ژوئن جاری در موصل در منطقه المزرعه کشته و سبب شد که نام عملیات حمله به موصل “انتقام بیلاوی“ نام بگیرد. چهارمین سرکرده داعش، والی الانبار و عضو شورای نظامی داعش به نام عدنان لطیف حمدی السویداوی معروف به ابو مهند السویداوی یا ابو عبد السلام و سرهنگ ارتش رژیم صدام است. پنجمین سرکرده داعش والی استانهای جنوب فرات مرکزی به نام احمد محسن خلف الجحیشی معروف به ابو فاطمه. ششمین سرکرده، “موفق مصطفی محمد الکرموش“ مسئول مالی امارت عراق معروف به ابو صلاح. هفتمین سرکرده محمد حمید الدلیمی معروف به ابوهاجر العسافی هماهنگکننده امور پستی میان استانهاست که میان استانهای عراق جابجا میشود. سرکرده هشتم داعش مسئول هماهنگکننده امور بیوه زنان،خانواده کشتهشدگان و اسیران این گروهک به نام عوف عبدالرحمن العفری معروف ابو سجی است. نهمین سرکرده مسئول ویژه امور پستی و مسول خزائن به نام فارس ریاض النعیمی معروف به ابو شیماء است. دهمین سرکرده مسئول امور مواد منفجره و بمبگذاری به نام خیری عبد محمود الطائی معروف به ابو کفاح است. سرکرده های بعدی این گروهک شوکت حازم کلاش الفرحات معروف به ابو عبدالقادر مسئول روابط عمومی، عبدالله احمد المشهدانی معروف به ابو قاسم مسئول مهاجران عربی و انتقال عوامل انتحاری، بشار اسماعیل الحمدانی مسئول امور اسرای در زندان ها و معروف به ابو محمد، عبد الواحد خضیر احمد مسئول امنیتی معروف به ابو لوی یا ابو علی، نعمه عبد نایف الجبوری والی کرکوک و معروف به ابو فاطمه هستند. شانزدهمین سرکرده رضوان طالب حسین اسماعیل الحمدونی معروف به ابو جرناس والی استان های مرزی و به دنبال آن وسام عبد زید الزبیدی معروف به ابو نبیل والی صلاح الدین و هیجدهمین سرکرده احمد عبدالقادر الجزاع معروف به ابو میسره یا ابو عبدالحمید است. [۱] بودجه داعش چگونه تأمین میشود؟ سرمایهگذاران داعش در سوریه، اردن و عربستان در طی این چند سال حمایت مالی بسیاری از داعش داشتهاند. وزارت خزانهداری آمریکا معتقد است طبق اسنادی که در دست دارد در اوایل سال ۲۰۱۴، ایران پیشنهادی به آمریکا مبنی بر حمایت از دولت عراق برای ریشهکن کردن داعش در استان “الانبار” ارائه داده است. کارشناسان معتقدند که بخشی از بودجه داعش از طریق قاچاق، باجگیری، و دیگر جرائم تامین میشود. در چند سال اخیر، این گروه بر سرمایهگذاری و جذب نیروی داخلی تمرکز کرده است. برخی تخمینها حاکی از درآمد ۸ میلیون دلاری داعش در هر ماه ناشی از باج و مالیاتگیری در زمینه تجارتهای خرد و کلان تا پیش از فتح موصل یعنی دومین شهر بزرگ در ژوئن ۲۰۱۴ است. همچنین طبق گزارش پایگاه اطلاعرسانی «الرابط الیمنی» اسناد و گزارشات آمریکایی نشان میدهند که ۱۳۱ شخصیت آکادمیک، فعال سیاسی و شخصیت دینی وابسته به ۳۱ کشور جهان، مسئولان اصلی تامین مالی داعش هستند. دلایل پیروزیهای نظامی داعش چیست؟ اگرچه داعش تحت رهبری ابوبکر البغدادی نیز همانند القاعده از نظر ایدئولوژیک، یک جریان سلفی به شمار میرود، اما از لحاظ تاکتیکهای نظامی، ویژگیهای خاص خود را دارد و شاید به همین خاطر در کوتاه مدت از القاعده جدا شد. داعش، مانند القاعده نیست که فقط به سوءقصد و جنگ چریکی اکتفا کند، بلکه قلمروگشایی و فتح اراضی از مهمترین مبانی جنگی این گروه است. تعداد کل عملیاتها و اقدامات تروریستی داعش و جزئیات آن که در گزارش سالانه این گروه آمده است. ۷۶۸۱ اقدام تروریستی در یک سال وقتی که بغدادی به فکر فتح یک شهر یا منطقه جدید میافتد، نیروهای خود را با لباس مبدل و ظاهر قابل قبول، به آن مناطق فرستاده و آنها نیز در خانههای امن، منتظر فرمان میمانند. سپس آنها در همان مناطق برای بیعت با سران عشایر وارد مذاکره میشوند. اگر سران عشایر حاضر به بیعت شوند، چند تن از مهرههای معتمد داعش در کنار آنها میمانند و هدایت عشایر را بر عهده میگیرند و استاندار یا فرماندار شهر را از میان آنها انتخاب میکنند. اگر هم برخی از سران منطقه حاضر به بیعت و همکاری نشوند، با استفاده از همان عملیات مخفیانه آمادهسازی، فشارهای خاصی را بر آنان وارد میکنند. داعش همچنین اهمیت ویژهای به فتح مناطقی میدهد که دارای منابع انرژی باشند و فتح مناطق نفتی از اولویتهای این گروه به شمار میآید. این تاکتیک علاوه بر سرمایه و قدرت مالی برای داعش، تضعیف رقبا را نیز با خود به همراه میآورد.
اصلیترین نیروهای داعش از کجا آمدهاند؟ فرماندهان و مدیران دوران بعث و چهرههای نزدیک به صدام، نظامیان بریده از ارتش سوریه و عراق، جنگجویانی از اروپا، چچن، بوسنی، شرق ترکستان، لیبی، افغانستان و چندین کشور دیگر، افرادی هستند که حاضرند به عنوان نیروهای تحت امر بغدادی، به داعش بپیوندند.
بغدادی چه میخواهد؟ بغدادی در آغاز مسیر خود در رهبری گروه دولت اسلامی عراق، تنها به دنبال آن بود که در کشور عراق صاحب قدرت و قلمرو شود. اما بحران سوریه، توجه بغدادی را به سوی ظرفیتهای داخل این کشور جذب کرد و همین موضوع باعث شد نام گروه خود را به دولت اسلامی عراق و شام تغییر دهد و در سوریه نیز مشغول جنگ و درگیری شود. البته بغدادی پا را از این نیز فراتر گذاشته و خواهان قلمروگشایی در لبنان، اردن، فلسطین و سرزمینهای اشغالی نیز هست. داعش در سوریه، در مناطق رقه، حسکه و دیرالزور قدرتمند شده و در عراق نیز در موصل و تکریت و استان الانبار قدرت گرفته است و با تاسیس یک رژیم یا امارت اسلامی، از مردم مالیات میگیرد و با فروش منابع نفتی پول فراوانی به جیب میزند و بدین ترتیب قدرت مالی بغدادی روز به روز در حال افزایش است. نقشه خاورمیانه جدید که سالهاست آمریکا و صهیونیستها در پی ایجاد این تغییرات است هر فرد، گروه، سازمان و عشیرهای که داعش را قبول نداشته باشد، از سوی بغدادی به عنوان دشمن معرفی میشود و عناصر این گروه، مسلمانان دیگر مذاهب و پیروان ادیان دیگر را کافر میدانند. داعش برای اسرا، خائنین و دشمنان خود دادگاه و محاکمه تشکیل داده و به شکل نمادین و عبرت آموز آنها را اعدام میکند و در میان اعدامشدگان، شهروندان عادی و غیرنظامی فراوانی هم به چشم میخورند و معمولا اعدامها به شکل بی رحمانه و دلخراش صورت میگیرد. در واقع بزرگترین سلاح بغدادی، ترس و وحشت عظیمی است که به دنبال اعدام های بی رحمانه به وجود میآورد. برخلاف آن چه که تصور میشود، بغدادی و گروه او داعش، در حملات و درگیریهای خود تنها نیستند و بسیاری از عشایر و گروههای مردمی نیز از آنها حمایت میکنند. معمولا در هر منطقهای که توسط داعش فتح میشود، نانواییها نان رایگان به مردم میدهند و داعش تاثیر مثبت این اقدام را در بسیاری از مناطق سوریه، تجربه کرده است.
حفظ قدرت “ند پارکر” تحلیلگر اندیشکده شورای روابط خارجی معتقد است که فعالیتهای نوری المالکی برای کسب پیروزی در انتخابات، همزمان با عقبنشینی آمریکاییها، موجب اتحاد بیشتر نیروهای تکفیری با بازماندههای رژیم صدام شد و داعش با بهرهگیری از این فرصت به تقویت خود پرداخت. دولت شیعه مالکی موافق به داخل کردن شبه نظامیان حزب بیداری به نیروهای امنیت ملی نبود. منتقدین وی معتقدند که او با قطبگرایی حزبی و تحت تعقیب قرار دادن رقبای خود، شرایط را برای حصول به اهداف سیاسیاش فراهم کرده است. پارکر معتقد است که اهل سنت با توجه به منزوی شدنشان در عرصه سیاست عراق، خواهان اصلاحات در استان الانبار در دسامبر ۲۰۱۲ شدند. و علمای بزرگ شیعه همچون آیت الله سیستانی و مقتدی صدر ناراحتی خود از این وضعیت را اعلام داشتند. طبق گزارش سرویس پژوهشهای کنگره آمریکا، در همان ایام حملات چند روزهای رخ داد که منجر به مرگ صدها نفر شد. در آوریل ۲۰۱۳، نیروهای امنیتی عراق به یک تجمع اعتراضی در “الحویجه” حمله بردند. در پی آن، بمبگذاری در خودروها و حملات انتحاری به فروشگاهها، مغازهها و مساجد شیعیان افزایش یافت. طبق برآورد سازمان ملل، در سال ۲۰۱۳، ۷ هزار و ۸۱۸ نفر (شامل افراد پلیس) در اثر اقدامات تروریستی و خشنونتبار در عراق کشته شدند و این آمار بیشتر از ۲ برابر آمار سال ۲۰۱۲ است. همچنین ۱۷ هزار و ۸۹۱ نفر مجروح شدند که این آمار سال ۲۰۱۳ عراق را تبدیل به خونبارترین سال از ۲۰۰۸ به بعد میکند. در اواخر سال ۲۰۱۳، نیروهای امنیتی عراق یک تجمع اعتراضی در “رمادی” را منحل کردند. این اقدام، موجب درگیری و در نتیجه عقبنشینی نیروهای امنیتی از این منطقه و شهر فلوجه شد. داعش نیز بلافاصله فلوجه را تسخیر کرد. در همین حال، نیروهای داعش در سوریه در حال درگیری با نظام بشار اسد و علویان بودند. وقتی که گروههای وابسته به القاعده به جان هم افتادند و در عین حال هم با اپوزیسیون سکولار یا به قول غربیها “معارضان میانهرو” – موسوم به ارتش آزاد – هم در نزاع بودند، ارتش آزاد سوریه در اواخر سپتامبر توافقنامهای را با داعش با امید اینکه در میدان نبرد تاثیر بیشتری داشته باشند، امضا کرد. اما اختلافات در اردوگاه مخالفین اسلامگرای حکومت اسد باقی ماند. داعش، در آوریل ۲۰۱۳ همکاری خود با جبهه النصره که شاخه اصلی القاعده در سوریه محسوب میگردد را اعلام کرد. اما ظواهری که ظاهرا از این امر خوشنود نبود، به ابوبکر البغدادی دستور داد که با انصراف از این ائتلاف، فعالیت خود را محدود به عراق کند و در امور سوریه وارد نشود. بغدادی هم بلافاصله این دستور را نادیده گرفته و جایگاه او در سرکردگی القاعده را زیر سوال برد. لذا، گروههای رقیب عرصه را بر داعش تنگ کرده و آن را مجبور به ترک سوریه کردند. “فیشمن“ و همکارش “داگلاس اولیوانت“ دو تن از تحلیلگران برجسته اندیشکده شورای روابط خارجی معتقدند که اصول کار داعش با سیاستهای القاعده فرق دارد. بغدادی علاقه زیادی به قلمروگشایی دارد و برای همین یک دولت موقت در مرزهای عراق و سوریه ایجاد کرده است تا بدینوسیله بصورت نمادین و سنتی حاکمیت خود بر منطقه عراق و شام را نشان بدهد. داعش، علاوه بر حفظ روحیه و قدرت نظامی خود، با ارائه خدمات محدود و روش فوق محافظهکارانه به پیشبرد اهدافش میپردازد. از ژانویه ۲۰۱۴ تاکنون، بخش اعظم استان انبار از کنترل دولت مرکزی خارج شده و در همین ماه ژوئن پس از عقبنشینی نیروهای ارتش عراق، موصل و توابع آن را تصرف کرد تا مالکی و به همراه علمای شیعه و سنی در حرکتی برای مقابله با داعش، از قبایل سنی فلوجه و پیشمرگهای موصل خواسته تا در مقابل داعش پایداری و مقاومت کنند. سیطره و تسلط تروریستها و گروههای مبارز بر مناطق حول دولت مرکزی، تبدیل به محل نگرانی برای دولت امریکا شده که معتقد است این مناطق بهشت این گروههای مخرب است که بعدها میتوانند با شعار “دشمن دور یعنی غرب” و اقدامات جاهطلبانه دردسر بزرگی برای آمریکا باشند. دولت اوباما هم در حمایت از دولت مالکی در مقابله با داعش و دیگر گروههای مسلح، واحدهای ضد تروریستی سازمان سیا را روانه عراق کرده و موشک و هواپیمای بدون سرنشین در اختیار دولت مالکی قرار داده است اما در حرکتی متناقض با آنچه سیاست اصلی خود در مقابله با تروریسم میخواند و به بهانه آن یک دهه عراق را به اشغال خود درآورد، اعلام کرده است از هرگونه مداخله در امور داخلی عراق! خودداری میکند و تنها به مشاوره نظامی بسنده کرده و در صورت وخیم شدن اوضاع (و احتمالا مطمئن شدن از کنارهگیری مالکی از قدرت که اصلیترین خواسته آمریکاست) سرکوب نظامی داعش را بررسی خواهد کرد.
سودای فتح و تصرف داعش دارای ایدئولوژی عجیبی است. این شاخه القاعده که امروز تبدیل به گروهی مستقل و جاهطلب شده دارای حداقل ۳۰ هزار نیرو است. از بریدن سر برای ترس دشمنان تا اهدای بستنی به کودکان مناطق تحت تسلط برای جلب توجه و رضایت مردم آن منطقه، یعنی رفتار داعش. داعش برای نیل به هدف تشکیل “دولت اسلامی عراق و شام” شبه نظامیان کرد و شورشیان سوریه را طی درگیری خونین به جان هم انداخت.جاه طلبیهای این گروه تروریستی موجب بسط سیطره آن از مرز سوریه-ترکیه یعنی شمال فرات گرفته تا فلوجه در ۴۰ مایلی غرب بغداد شده است. داعش، اخیرا به تقلید از دانشگاه جنگ ارتش آمریکا، ماهیانه ۲۰۰ دلار به نیروهای خود برای جذب نیروی بیشتر پرداخت میکند. کودکان انتحاری داعش دولت اسلامی عراق و شام، آخرین و قدرتمندترین تبلور از چیزی است که تحت نام شاخه القاعده در عراق پس از حمله ۲۰۰۳ امریکا به عراق شکل گرفت. آمریکاییها سالها تلاش مکرر برای به زانو درآوردن این گروه تا قبل از خروجشان در دسامبر ۲۰۱۱ از عراق صرف کردند. پس از آن، عراق ماند و سردرگمی سیاسی و اختلافات شدید فرقهای. داعش هم از این فرصت برای تحریک اهل سنت علیه شیعیان و جذب آنها بهره برد. عملکرد ضعیف پلیس و ارتش عراق – مجموعهای از خیانتها و بزدلیها – موجب پیشروی داعش در این منطقه شده است. عملکرد داعش در عراق به مراتب افراطیتر از سوریه است. اما در واقع داعش را نمیتوان قدرتمند دانست. اگر امروز موصل و تکریت و دیگر شهرهای کوچک به دست این گروه افتاده، ناشی از تخلیه این شهرها از سوی ارتش عراق است. داعش فاتح شهرهای از پیش خالی شده است. در نتیجه, داعش را در چشماندازی نه چندان دور میتوان در مسیر نیل به تبدیل شدن به قویترین گروه تروریستی جهان دید. بیشتر نیروهای داعش که امروز در عراق میجنگند، عراقی هستند و اما بخش قابل توجهی از نیروهای آن را هم چچنیها تشکیل میدهند. البته این گروه شامل تروریستهایی از کشورهای اروپایی بالاخص آلمان و انگلیس نیز هست. یکی از تاکتیکهای جنگ روانی داعش، قصهسازی در مورد خشونت خود است. بغدادی بر روی این موضوع – تندروی و خشونت او – که مسئله اختلاف بین او و الظواهری بوده بسیار تبلیغ و تاکید کرد. مسئله اختلاف میان این دو به اعمال خشن و تندروانه وی برنمیگردد، بلکه ریشه اختلاف در اینست که چه کسی باید عنان رهبری القاعده در سوریه را بر عهده داشته باشد. باید در نظر داشت که اصولا سلفیها و تکفیریها در عمق روابطشان سطحینگر هستند. اختلاف داعش و القاعده نیز بر سر موضوعات پیش پا افتاده سازمانی شکل گرفته است. وقتی داعش با تهیه فیلمهای اعدام (قطع سر و تیرباران) به پیشروی خود در عراق و سوریه ادامه میدهد، یعنی نه تنها قصد ایجاد رعب و وحشت در دل مخالفان خود را دارد، بلکه بنوعی میخواهد بر سر جنگ قدرت که از مهمترین خصیصههای ذاتی هر تشنه قدرت است، برای ظواهری و القاعده خط و نشان بکشد. خلق نام “دولت اسلامی عراق و شام” نیز از این جنگ قدرت بر میآید. انتخاب نام “دولت اسلامی” هم بار سیاسی دارد و هم بار جغرافیایی. تفکر غایی داعش، تصرف قلمرویی جهانی است. پس به اصطلاح، لبه این جنگ قدرت را از هر کجا بزند، برایش عافیت است. برای بغدادی، حکومت بر مردم دنیا با تبدیل آنها به ایمان آورندگان راه او، آرزوی غایی است. پس بر این مبنا، حرکت داعش بر مدار قلمروطلبی و تصرف جویی بنا شده است. داعش یک گروه شناور است. با ایجاد فشار و هرج و مرج و انتخاب کشورهایی که دولت آنها عملکرد ضعیفی دارد، کار خود را آغاز میکند. تصور اینکه دولت اسلامی جایی میان بهشت نفت و گاز تاسیس شود، هوش از سر ابوبکر البغدادی پرانده است. این گروه، با ورود شبه نظامیان سنی با تفکر هزاران ساله مبنی بر نابود کردن پادشاهی اردن پا گرفت. بیشک، ابومصعب الزرقاوی “سلطان ناآرامی” در عراق را بخاطر میآورید. به او زرقاوی اطلاق میشد چون متولد شهری به نام “الزرقاء” در اردن بود. شهری که توسط مهاجرین چچنی که روح وحشیگری خود را به اعراب صلحجو انتقال دادند، ساخته شد. زرقاوی و گروهش در اردن به دلیل سیستم قوی امنیتی با توفیق چندانی روبرو نشدند. تا اوایل سال ۲۰۰۳، زرقاوی از اوضاع خوبی برخوردار نبود و کسی او را نمیشناخت. اما خود غربیها به او قدرت داده و مردانی با نام “جورج دبلیو بوش” و “دیک چنی” پس از حمله به آمریکا، عرصه را برای تاختن امثال زرقاوی و همپالگیهایش مهیا کردند. زرقاوی پس از ورود به عراق، همانند ابوبکر البغدادی بسرعت به سراغ شهرهای سنینشین نرفت. بلکه با گروه تندروی جهادی انصار الاسلام در حلبچه یکدست شد. سه سال همکاری با تقریبا همه گروههای به اصطلاح جهادی و اعمال وحشت کامل و اعمال خشونتبار نتیجه فعالیتهای وی در عراق بود تا اینکه مخفیگاه او در ژوئن ۲۰۰۶ توسط جنگندههای آمریکایی بمباران شده و کشته شد. فلسفهای وجود دارد مبنی بر اینکه استقبالکنندگان از مرگ در میدان جنگ دو دستهاند: آنها که از مرگ نمیترسند و زود میمیرند و آنها که احمقند و زودتر میمیرند. زرقاوی از دسته دوم بود. بغدادی هم راه زرقاوی را در پیش گرفته است. اما با این تفاوت که میل به فتح و فتوحات داشته و خواهان قلمرو است. داعش محصول مستقیم مکتبهای فکری تندروی اسلامی و زندانهای امریکا است. رهبر داعش نام خود را بغدادی برگزیده چون تاکیدا میخواسته بگوید که عراقی است. او در سال ۲۰۰۹ آزاد شده و با نفوذ در لایههای مدیریتی به “ابوعمر البغدادی“ میرسد که طی حمله هوایی امریکا به هلاکت میرسد. بغدادی در سرتاسر فرایند نیل به رهبریت گروه، از اهرم فشار بهترین بهره را میبرد و در نهایت استان الانبار را از آنجایی که شیوخ قدرتمند سنی آنجا حامی او هستند، بعنوان مقصد انتخاب میکند. الانبار امنترین مکان برای طرحریزی عملیاتها و استراتژیهای نظامی گروه داعش است. استان الانبار که بخش وسیعی از خاک عراق را شامل میشود، پایگاه اصلی رشد و حرکت داعش به سمت مرکز عراق است ناآرامیهای سوریه فرصت بسیار مغتنمی برای بغدادی ایجاد میکند. نیروهای اسد به جهت تمرکز بر منطقه کرانهای سوریه، از مرزهای شرقی غافل میشوند و این فرصت طلایی را در اختیار کردهای سوریه قرار میدهند تا از مرزهای باز برای ورود به این کشور استفاده کنند. در این میان، داعش که در استان الانبار که در مرز عراق و سوریه قرار دارد مستقر است، این وضعیت را بهترین فرصت برای ایجاد حکومت خود بر منطقه شرقی سوریه میداند و وارد عمل میشود.
کلید فهم قضیه این گروه در آغاز، کار خود را بعنوان یک گروه شورشی اردنی آغاز میکند. حکومت اردن اصلا رخنهپذیر نیست و عملا گردن بغدادی و گروهش را میشکند. داعش در حال مرگ است که ناگهان داستان به شکل دیگری رقم میخورد و با اشتباه استراتژیک “بوش“ و “دیکچنی“ مبنی بر حمله به عر ![]() ![]() نظرات شما عزیزان: یک شنبه 15 تير 1393برچسب:داعش چگونه متولد شد,داعش, چگونه متولد شد,چگونگی بوجود آمدن داعش,بوجود آمدن داعش, :: 12:16
وحید جنتی
آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نويسندگان پیوندهای روزانه ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |