وبلاگ شخصی من وبلاگ وحید جنتی . دهه اول انقلاب اسلامی (بهمن ۱۳۵۷-خرداد۱۳۶۸) الف- شورای انقلاب یکی از نخستین عرصههای نقشآفرینی آیتالله خامنهای در روند تکوین نظام جمهوری اسلامی، عضویت و فعالیت در شورای انقلاب بود. این شورا پس از مهاجرت امامخمینی به فرانسه در مهر ۱۳۵۷ و ظهور نشانههای پیروزی انقلاب اسلامی و ورود نهضت اسلامی به مرحله انقلاب با نظر امام خمینی از اوایل آبان شکل گرفت و اعضای آن توسط امامخمینی به تدریج انتخاب شدند، اما به سبب رعایت ملاحظات مختلف به صورت رسمی در آستانه پیروزی انقلاب در ۲۲ دی ۱۳۵۷ اعلام گردید. (صحیفه، ۴۲۶٫ ۵-۴۲۸) نخستین اعضای شورا مرتضی مطهری، سیدمحمد حسینی بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمدرضا مهدویکنی، سیدعلی خامنهای و محمدجواد باهنر و اکبر هاشمیرفسنجانی بودند. در ادامه کار شورا نیز افراد دیگری به عضویت آن در آمدند. (خاطرات آیت الله، ۱۸۳). آیتالله خامنهای در اواخر دیماه در این جلسات حضور پیدا کرد. (پا به پای، ۱۹۲٫ ۲) شورا در این مقطع، تصمیمگیریهای مهم در مورد مبارزه را برعهده داشت، از جمله آنها مذاکره با مقامات حکومت پهلوی و مقامات کشورهای خارجی، از جمله آمریکا و نیز تشکیل کمیته استقبال از امامخمینی بود. (قاسمپور، ۹۲-۹۴) اقدام مهم دیگر شورای انقلاب در مقطع قبل از پیروزی، معرفی مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت به امامخمینی بود. (هاشمی، انقلاب و…، ۱۶۹). پس از پیروزی انقلاب آنچه بر عهده شورای انقلاب قرار داشت عبارت بود از: قانونگذاری در غیاب قوه مقننه، انجام دادن بخشی از وظایف قوه مجریه پس از ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در تیر ۱۳۵۸ و انجام دادن همه وظایف آن پس از استعفای دولت موقت در ۱۴ آبان ۱۳۵۸٫ در کنار این وظایف اصلی، مرجعی برای رفع معضلات و بحرانهای پیش روی نظام نوپای جمهوری اسلامی و مشاوره برای امام نیز بود. (سائلی، ۱۱) به رغم تغییر چندین باره ترکیب اعضای شورای انقلاب در ادوار چهارگانه آن تا پایان فعالیتش در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ آیتالله خامنهای عضو ثابت آن باقی ماند. (همان، ۴۹۰۶۲) ایستادگی در برابر نظرات و مواضع جهتدار اعضای موسوم به لیبرال شورا، هشدارهای مکرر نسبت به ضرورت جلوگیری از نفوذ اعضا و هواداران حزب توده ایران و دیگر احزاب و گروههای مخالف انقلاب اسلامی در ارتش و عرصه فرهنگ کشور از مواضع مهم وی در جلسات و تصمیمات شورا بود. (خلاصه، جلسههای مختلف) او معتقد بود که در شورای انقلاب باید از قشرهای گوناگون جامعه نمایندهای حضور داشته باشد. (همان، جلسه ۱۳۵۷٫ ۱۲٫ ۱۰) مسائل کردستان، سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق کشور و ضرورت حفظ وحدت از دیگر موضوعات مهم و مورد توجه وی در شورای انقلاب بود. او بر این عقیده بود که دولت موقت در قضیه کردستان ضعف نشان داده است و باید آن را از راههای مختلف حل کرد و از سرایت آن به سایر مناطق قومی کشور جلوگیری نمود. (همان، جلسههای ۱۳۵۷/ ۱۲/ ۲۹؛ ۱۳۵۸/ ۶/ ۴؛ ۱۳۵۸/ ۷/ ۱۵؛ ۱۳۵۸/ ۹/ ۲) در مورد منطقه سیستان و بلوچستان نیز براساس تجربه حضورش در زمان تبعید و اطلاع از اوضاع سیاسی و اجتماعی آن منطقه، بر بهبود وضع اقتصادی و معیشتی مردم آن دیار تأکید داشت. (همان جلسههای ۱۳۵۸/ ۱/ ۱۵؛ ۱۳۵۸/ ۱/ ۱۹؛ ۱۳۵۸/ ۶/ ۱۱؛ ۱۳۵۸/ ۸/ ۱۲؛ ۱۳۵۸/ ۶/ ۱۰ و ۱۳۵۸/ ۱۰/ ۸) در این زمینه در ۹ فروردین ۱۳۵۸ از سوی امامخمینی مأموریت یافت در رأس هیئتی عازم آن منطقه شود تا به خواستها و مشکلات مردم رسیدگی و در مورد وضعیت آن منطقه گزارشی تهیه کند. (صحیفه، ۴۲۰٫ ۶) در این سفر، افزون بر مأموریت یاد شده با برخی از سران و متنفذین محلی دیدار و سیاستهای نظام جمهوری اسلامی را برای آنان تشریح و تبیین کرد. حمایت از تأسیس و تقویت نهادهای انقلابی و مردمی چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی از دیگر مواضع اصولی وی در شورای انقلاب بود. (خلاصه، جلسههای ۱۳۵۸/ ۴/ ۱۰، ۱۳۵۸/ ۶/ ۱۴، ۱۳۵۸/ ۹/ ۴) با ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در آخر تیر ۱۳۵۸ برخی اعضای شورای انقلاب از سوی آن شورا به برخی از وزارتخانههای حساس راه یافتند و از آن جمله آیتالله خامنهای به معاونت امور انقلاب وزارت دفاع انتخاب گردید. در این زمان دکتر مصطفی چمران وزیر دفاع بود. (دولتها…، ۴۵۷، ۴۵۹) همچنین در جریان ادغام شورای انقلاب و دولت موقت که با هدف تمرکز بیشتر در قوه مجریه صورت گرفت، وی به عضویت کمیسیون وزرای امنیتی که سرپرستی و مسئولان کلیه امور انتظامی، نظامی و امنیتی از جمله بحرانهای گنبد، کردستان و خوزستان و مقابله با اقدامات احزاب و گروههای ضدانقلاب را برعهده داشت، انتخاب گردید. (سائلی، ۱۱۷۰۱۱۸). از دیگر مأموریتهای وی از طرف شورای انقلاب، مسئولیت مرکز اسناد و نیز سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۳ آذر ۱۳۵۸ بود. (خلاسه، جلسه ۱۳۵۸/ ۹/۳) وی قبل از این نیز به نمایندگی از سوی شورای انقلاب در برخی جلسات سپاه پاسداران شرکت میکرد. علت انتخاب او به سرپرستی سپاه، باقی ماندن پارهای اختلافات در بدنه و سازمان سپاه بود که در ماههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته بود و با تلاشهای میانجیگرانه به نتیجه نرسیده بود. (رسالت، شمـ ۹۹۷، ص۱۰) وی که از حامیان نیروهای نظامی مردمی به ویژه سپاه بود، در مدت حضور در رأس آن نیرو سعی کرد علاوه بر رفع اختلافات موجود، سازمان مناسبی بدان بدهد. او ۵ اسفند ۱۳۵۸ از مسئولیت سرپرستی سپاه پاسداران به دلیل نامزدی در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی استعفا کرد. (هاشمی، انقلاب و، ۴۴۹). ب- حزب جمهوری اسلامی آیتالله خامنهای در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، همزمان با حضور موثر در شورای انقلاب و تمشیت امور انقلاب در دوره گذار (همان، ۱۲۵) به همراه سیدمحمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمیرفسنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر برای ایجاد تشکلی انقلابی فعالیت میکرد. (همان، ۲۱۵۰۲۱۸) این تشکل با نام حزب جمهوری اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ رسما اعلام موجودیت کرد، اما سابقه تأسیس آن به جلساتی در مشهد در تابستان ۱۳۵۶ بر میگردد که در آن برخی از مبارزان از جمله موسسین بعدی حزب جمهوری اسلامی درصدد تشکیل مجمع و سازمان متشکلی برای فعالیت بر ضد حکومت پهلوی و توسعه اندیشه اسلامی بودند. (جاسبی، ۱۴۹٫ ۴). بر این مبنا حزب در دوره فعالیت غیررسمی خود در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب نقش موثری در برگزاری اجتماعات و سخنرانیها برعهده داشت که فعالیت آیتالله خامنهای در این زمینه قابل ملاحظه بود. (جاسبی، ۱۴۶٫ ۴-۱۴۷) از دلایل تأسیس حزب جمهوری اسلامی میتوان به این موارد اشاره کرد: پرکردن خلأ ناشی از قفدان تشکیلات منظم و روزآمد برای صیانت و حمایت از نظام نوپای جمهوری اسلامی، کمک به تداوم انقلاب و حفظ یکپارچگی و حضور مردم در صحنه، پی ریزی بنیانهای اساسی نظام جمهوری اسلامی، صیانت از محوریت نقشآفرینی امامخمینی در دوران پس از انقلاب، تعمیق اندیشه اصیل اسلامی در اذهان مردم، هدایت لحظه به لحظه سیاسی مردم، کمک برای تأمین نیروی انسانی دستگاههای اجرایی برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی، موضعگیری صریح و صادقانه در برابر ترفندها و فریبهای دشمنان داخلی و خارجی. (کارنامه…، ۴۰۷). وی از تهیهکنندگان مرامنامه حزب بود. در تقسیمبندی وظایف اعضا نیز وظیفه تبلیغات حزب را برعهده گرفت. (جاسبی، ۱۴۶٫ ۴). آیتالله خامنهای عضو موسس و عضو شورای مرکزی حزب بود و در مجموع در دوره تأسیس حزب بیشتر نقش تبیینی ایفا کرد و مواضع حزب را به صورت گفتارها و جزوههایی ارائه نمود. او در تأسیس شعبه حزب در مشهد نقش داشت و دفتر آن شعبه را در ۲۶ اسفند ۱۳۵۷ افتتاح کرد. پس از آیتالله بهشتی و دکتر باهنر-اولین و دومین دبیرکل حزب- آیتالله خامنهای در شهریور ۱۳۶۰ از سوی شورای مرکزی حزب به عنوان سومین دبیرکل حزب انتخاب شد. (هاشمی، عبور…، ۲۶۳) در سالهای پس از پیروزی انقلاب تا زمان تثبیت نظام جمهوری اسلامی در دهه ۱۳۶۰، حزب جمهوری اسلامی به مثابه رکن مهمی از حاکمیت خارج از ساختار سیاسی رسمی فعالیت میکرد و مقوم پایههای نظام جمهوری اسلامی بود. (همان، آرامش، ۲۶۷) آیتالله خامنهای حزب جمهوری اسلامی را نهادی ضروری جهت حفاظت از کلیت نظام نوپای جمهوری اسلامی میدانست. نخستین کنگره حزب در اردیبهشت ۱۳۶۲ برگزار و آیتالله خامنهای برای دومین بار به دبیرکلی حزب و عضویت شورای مرکزی (خاطرات سیدمرتضی، ۱۶۸) و شورای داوری حزب (جاسبی، ۳۰۰٫ ۴) انتخاب شد. وی در طول دوران ریاستجمهوری در جلسههای حزب جمهوری اسلامی تهران و شهرستانها شرکت میکرد و ضمن تبیین مأموریتها و اهداف حزب به پرسشهای اعضای دفترها و شعب و اعضای حزب پاسخ میداد. (جمهوری…، شمـ ۱۵۴۱، ص ۱۵، شمـ۱۵۴۳، ص۲). وی همزمان با دوره دوم ریاستجمهوری نیز دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را برعهده داشت. در این دوره فعالیتهای حزب به دلایل مختلف، کاهش یافت و دیگر کارایی سالهای اولیه خود را نداشت. از جمله آن دلیلها میتوان این موارد را یاد کرد: رفع بحرانهای سالهای اولیه انقلاب، تأسیس نهادها و سازمانهای مورد نیاز جمهوری اسلامی که حزب در تأسیس، تقویت و رشد آنها نقش موثری داشت. اشتغال شخصیتهای محوری حزب از جمله آیتالله خامنهای و هاشمیرفسنجانی در مشاغل مهم نظام در کنار فقدان برخی از بنیانگذاران موثر آن، نارضایتی امامخمینی از تبدیل حزب از عامل وحدتبخش به عامل تفرقه و تشدید جناحبندیها در درون حزب را موجب شد. (فراز و نشیب…، ۱۱). از اینرو آیتالله خامنهای و هاشمیرفسنجانی در اوایل خرداد ۱۳۶۶ با نگارش نامهای به امامخمینی و ذکر دلایل یاد شده، به ویژه پیدایش و تشدید جناحبندی در درون حزب و خطر آن برای وحدت و انسجام جامعه، خواستار تعطیلی فعالیتهای آن شدند. (جمهوری، شمـ ۲۳۲، ص۱) امامخمینی نیز در ۱۱ خرداد ۱۳۶۶ با این درخواست موافقت کرد و متعاقب آن فعالیتهای حزب تعطیل شد. (صحیفه، ۲۷۵٫ ۲۰) ج- امامت جمعه تهران امامخمینی در ۲۴ دی ۱۳۵۸ آیتالله خامنهای را با اشاره به حسن سابقه و شایستگی در علم و عمل به امامت جمعه تهران منصوب کردند. (همان، ۱۱۶٫ ۱۲) آیتالله خامنهای نخستین نمازجمعه را در ۲۸ دی ۱۳۵۸ امامت کرد. (در مکتب…، ۱٫ ۲-۳) از این تاریخ تا واقعه ۶ تیر ۱۳۶۰ که در مسجد ابوذر تهران به وی سوءقصد شد و بر اثر آن به شدت مجروح گردید، به جز مقطع ۲۱ بهمن تا ۶ اسفند ۱۳۵۹ که در جریان سفری تبلیغی در هندوستان به سر میبرد، نمازجمعه تهران را اقامه کرد. (همان، ۲٫ جمـ، ۳/جمـ) پس از آن نیز همواره این سمت را برعهده داشت. اقدام مهم و ابتکاری وی در مورد نمازجمعه، پیشنهاد برگزاری سمینارهای ائمهجمعه به منظور انسجام شبکه امامان جمعه در داخل کشور و جهان اسلام بود که پس از موافقت امامخمینی، نخستین سمینار در مدرسه فیضیه قم برگزار شد و پس از آن سمینارهای متعدد دیگری نیز برگزار گردید. (فرهنگ و…، ۳۱۱) وی در خطبههای نمازجمعه به عنوان یک تریبون اثرگذار، مهمترین و قاطعترین مواضع اصولی و راهبردی نظام جمهوری اسلامی را ارائه کرده و همچنین به تعمیق اندیشه دینی و بینش و بصیرت سیاسی جامعه پرداخته است. اهتمام به خطبههای عربی نیز که مخاطب آن مسلمانان جهان اسلامی بود، از ویژگیهای خطبههای ایشان بوده است. د- در مجلس شورای اسلامی آیتالله خامنهای پس از نامزدی برای انتخابات نخستین دوره قانونگذاری مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸، از سوی ائتلاف بزرگ نیروهای خط امام شامل جامعه روحانیت مبارز تهران، حزب جمهوری اسلامی و چندین سازمان و گروه اسلامی دیگر در انتخابات مجلس شورای اسلامی حمایت شد (رضوی، ۳۸۴) و از حوزه انتخابیه تهران وارد مجلس گردید. در مجلس، عضو و رئیس کمیسیون امور دفاعی بود. در مدت ریاست ایشان طرحها، لوایح و موضوعات متعددی در آن کمیسیون بررسی شد که از مهمترین آنها میتوان تأمین نیازمندیهای استخدامی سپاه پاسداران، ادغام سازمان بسیج مستضعفین در سپاه پاسداران، مسئله کردستان، مسائل مرزی، مسئله بلوچستان و سازماندهی نوین ارتش را یاد کرد. (آشنایی،…، ۹۰-۹۱) از موضعگیریهای مهم وی در طول نمایندگی میتوان به صحبتهای مهم و مستند او در موافقت با طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر برای ریاستجمهوری اشاره کرد. با آغاز جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و به سبب حضور در جبهههای جنگ، در جلسات مجلس شورای اسلامی کمتر حضور یافت و پس از جراحت شدید در ۶ تیر ۱۳۶۰ در موارد معدود در آن حاضر شد. با انتخاب به مقام ریاستجمهوری در مهر ۱۳۶۰ قوه مقننه را ترک گفت. هـ – دفاع مقدس آیتالله خامنهای از نخستین ساعات آغاز جنگ ایران و عراق، در تدبیر مسائل جنگ فعالانه به ایفای نقش پرداخت. ساعاتی پس از شروع حمله به خاک کشورمان اولین اطلاعیه در مورد تجاوز ارتش بعث عراق به ایران را تهیه کرد و از رادیو به اطلاع مردم رساند. (خاطرات ماندگار، ۱۲) در دومین روز شروع جنگ در جلسهای که در ستاد مشترک ارتش برای بررسی چگونگی برخورد با تجاوز نظامی عراق تشکیل شد، حضور یافت و آنگاه که قرار شد یک نفر از آنها برای بررسی مسئله به جبهههای جنگ برود، نخستین کسی که این پیشنهاد را پذیرفت آیتالله خامنهای بود. (همان، ۱۱). در ۵ مهر ۱۳۵۹ پس از اجازه از امامخمینی در کسوت یک نظامی، در جبهههای جنگ حضور یافت (اطلاعات، شمـ ۲۱۸۸۹، ص۹) تا گزارشی از وضعیت جبههها و امکانات نیروهای ایرانی منطقه مورد تجاوز نیروهای عراقی تهیه نموده و با سازماندهی نیروها برای مقابله با دشمن کمک کند. (جمهوری، شمـ ۳۸۷، ص۱) بر این اساس راهی جبهه جنوب شد و تا اواسط بهار سال ۱۳۶۰ در آن جبهه استقرار داشت. پس از آن، در جبهه غرب حاضر شد. حضور وی جز برای اقامه نماز جمعه تهران، دیدار و گزارش به امام یا جلسات ضروری و سفرها و سخنرانیهای لازم، مستمر بود. (مصاحبهها (۱۳۶۰)، ۷-۸) وی در چندین عملیات نظامی و یا طراحی آن شرکت کرد. پشتیبانی و تأمین نیازهای تسلیحاتی و تدارکاتی نیروهای بسیجی و سپاهی از دیگر فعالیتهای ایشان در صحنه نبرد بود. بیشتر وقت وی در جبههها برای هدایت، پشتیبانی و طراحی عملیات ستاد جنگهای نامنظم- که توسط مصطفی چمران تشکیل شده بود- صرف میشد. (امید…، شمـ ۱۴۷، ص ۸-۹) از اقدامات ویژه این ستاد که آیتالله خامنهای مستقیما در آن نقش داشت، تشکیل گروههای نظامی مخصوص شکار تانک بود. در پشتیبانی از جبهههای خرمشهر، آبادان و سوسنگرد نقش موثری داشت و در تقویت نیروی نظامی مردمی مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج و تهیه نیازمندیهای فنی و تجهیزاتی آنها نقش بسیاری ایفا نمود. (خاطرات و حکایتها، ۷٫ ۱۰-۲۰) از دیگر تلاشهای وی ایجاد هماهنگی بین سپاه و ارتش در جبههها و عملیات نظامی بود. (کیهان، شمـ ۱۱۱۵۵، ص۴) به فرمان امامخمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ شورای عالی دفاع عهدهدار کلیه امور جنگ شد (صحیفه، ۲۶۳٫ ۱۳-۲۶۴) و آیتالله خامنهای براساس حکم امام در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ نماینده وی در این شورا (همان، ۲۸۱٫ ۱۲) و نیز سخنگوی آن شد. (جمهوری، شمـ ۴۰۹، ص ۶) در این مدت مشاور امامخمینی در امور و مسائل جنگ نیز بود. (بنیلوحی، ۱۷۲-۱۷۳) وی معمولا در پایان جلسههای شورای عالی دفاع درباره مباحث و تصمیمات شورا مصاحبه مطبوعاتی انجام میداد و تصمیمات شورا را به اطلاع مردم میرسانید. (جمهوری، شمـ ۴۰۹، ص۶). در عملیات شکستن حصر آبادان (از جنوب…، ۱۷۴؛ اطلاعات، شمـ ۱۹۱۵۳، ص۵) حضور مستقیم داشت و در مورد خرمشهر نیز اعتقاد داشت که با اتخاذ تدابیر نظامی درست میتوان از سقوط آن جلوگیری کرد. حتی در این زمینه نامهای به ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور و فرمانده کل قوای وقت نوشت و هشدار داد که در صورت استقرار دو تیپ زرهی در اطراف سوسنگرد، میتوان از سقوط شهر جلوگیری به عمل آورد، اما بنیصدر به آن هشدار توجهی نکرد. (مصاحبهها (۱۳۶۰)، ۵۹) اندکی پس از آغاز جنگ گروهی از شخصیتها و سازمانهای بینالمللی و نیز برخی از کشورها برای ایجاد صلح بین دو کشور، به فعالیتهایی دست زدند. آیتالله خامنهای در این مورد اعتقاد داشت تا زمانی که عراق شروط اصلی ایران شامل عقبنشینی به مرزهای بینالمللی، پرداخت خسارت و تنبیه متجاوز را نپذیرد، صلحی پدید نخواهد آمد و اگر عراق این شروط را نپذیرد آن را به زور از سرزمینهای خود بیرون میکنیم. همچنین معتقد بود که صلح تحمیلی بدتر از جنگ است. (در مکتب، ۵۸٫ ۰۸٫ ۰۹) با وجود این، تردد هیئتهای صلح را از این نظر که باعث روشن شدن ابعاد جنایات صدام حسین و نیروهای او بر ضد مردم ایران میشد و به اثبات مظلومیت ایران و تجاوزگری صدام کمک میکرد، مفید میدانست. (جمهوری، شمـ ۵۰۹، ص۲). در دو دوره ریاستجمهوری آیتالله خامنهای، جنگ در رأس امور و مهمترین موضوع کشور بود. از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ ش تحولاتی در صحنه جنگ پیش آمد و در مجموع موزانه در جبهههای جنگ به سود ایران تغییر یافت. نیروهای عراقی از بیشتر سرزمینهای اشغال شده بیرون رانده شدند و با وحدت نظر مسئولان ارشد کشور از جمله آیتالله خامنهای به عنوان رئیس شورای عالی دفاع سلسله عملیات نظامی، طراحی و اجرا شد. همزمان با آن تحولات، حضور دیپلماتیک ایران در عرصه بینالمللی نیز بیشتر و فعالتر شد. وی طی ۷ سال از مجموع ۸ سال دوران ریاستجمهوری خود که مقارن با جنگ بود، بخش زیادی از مذاکرات خارجی خود را به مذاکره با هیئتهای حسن نیت صلح که از سوی سازمانهای بینالمللی، اسلامی و منطقهای و یا با شخصیتهای مهم بینالمللی و منطقهای که مأموریت میانجیگری داشتند، اختصاص داد. در دوره ریاستجمهوری به دلیل مخالفت امام با حضور در جبهههای جنگ، به برخی حضورها و بازدیدهای محدود اکتفا کرد، اما در مقطع پایانی جنگ و پس از قبول قطعنامه وضعیت وخیم جبههها، او را ناگریز کرد پس از کسب موافقت امامخمینی برای ایجاد تحولی عظیم به جبههها رهسپار شود. همچنین آیتالله خامنهای در دوره ریاستجمهوری رئیس شورای عالی پشتیبانی جنگ بود. این شورا به دلیل شرایط خاص جنگ در ۱۳۶۵ ش و به منظور بکارگیری هر چه بهتر امکانات کشور در خدمت جنگ و انجام دادن اقدامات موثر در بسیج نیروها و امکانات برای رفع نیازمندیهای جبهههای جنگ تشکیل شد. (همان، شمـ ۲۰۸۸) امامخمینی در پاسخ به استعلام وی در ۱۹ بهمن ۱۳۶۶ مصوبات آن شورا را تا پایان جنگ لازمالاجرا اعلام کرد. (صحیفه، ۴۶۷٫ ۲۰) در تابستان ۱۳۶۷ در آخرین سال ریاستجمهوری آیتالله خامنهای با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در جلسهای به ریاست آیتالله خامنهای و با حضور مسئولان عالی رتبه نظام در ۲۶ تیر ۱۳۶۷ به تصویب رسید و امامخمینی نیز بر آن صحه گذاشت. (درودیان، ۱۶۳) امامخمینی در پیامی به مردم ایران قبول قطعنامه را مسئلهای بسیار تلخ و ناگوار و صرفا به دلیل مصلحت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد: قول این مسئله برای من از زهره کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم… در قبول این قطعنامه فقط مسئولان کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفتهاند و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است. (صحیفه، ۹۲٫ ۲۰، ۹۵). به دنبال این تصمیم آیتالله خامنهای به عنوان رئیسجمهور در نامهای در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، خاویر پرز دکوئیار، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل از سوی ایران را اعلام کرد. (ولایتی، ۲۷۸-۲۷۹). و- فعالیتهای ارشادی و تبیینی بخشی مهمی از فعالیتهای سیاسی و مذهبی آیتالله خامنهای از پیروزی انقلاب اسلامی تا انتخاب ریاستجمهوری، فعالیتهای ارشادی به منظور نهادینه کردن و تثبیت نظام جمهوری اسلامی بود. به دنبال شهادت آیتالله مرتضی مطهری و خلأی که از فقدان وی در میان دانشجویان و دانشگاهیان پدید آمده بود، امامخمینی در ۲۳ خرداد ۱۳۵۸ طی سخنانی در جمع دانشجویان، آیتالله خامنهای را فردی فهیم و سخنور نامیده و مرجع رسیدگی به مسائل فکری و اعتقادی دانشجویان و مقابله با تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی، به ویژه مارکسیستها در محیط دانشگاهی تعیین کرد. (صحیفه، ۱۳۸٫ ۸) وی از این تاریخ تا شروع جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ روزهای دوشنبه در مسجد دانشگاه تهران در جمع دانشجویان حضور مییافت و ضمن اقامه جماعت نماز ظهر و عصر و ایراد سخنرانی در موضوعات مهم روز، به پرسشهای فکری و سیاسی آنها پاسخ میداد. این جلسات بعدها درمساجد مهم تهران ادامه پیدا کرد. حادثه سوء قصد به وی در مساجد مهم تهران ادامه پیدا کرد. حادثه سوء قصد به وی در مسجد ابوذر در خلال یکی از همین جلسات رخ داد. (جمهوری، شمـ ۱۱۳، ص۸، شمـ ۱۸۲، ص ۱۰، شمـ ۱۹۲، ص۱۰) اقدام دیگر او مقابله با تلاشهایی بود که از سوی برخی از اعضای دولت موقت برای انحلال مجلس خبرگان قانوناساسی در حال شکلگیری بود. بدین نحو که نامهای به امضای ۱۵ نفر از وزیران و اعضای دولت موقت تهیه شده بود و در نظر داشتند قبل از اطلاع امامخمینی و اگر امامخمینی مخالفتی کرد به صورت دستهجمعی استعفا کنند. (مصاحبهها (۱۳۶۰)، ۱۱۲-۱۱۴) آیتالله خامنهای که از سوی شورای انقلاب در جلسه هیئت وزیران شرکت میکرد، بعد از طرح نامه مذکور در جلسه به شدت با آن مخالفت نمود و بر ضرورت اطلاع امامخمینی پیش از انتشار آن تأکید ورزید. امام خمینی نیز، پس از آگاهی از موضوع، با درخواست آنان مخالفت نمود و بر ادامه کار قانونی مجلس خبرگان قانوناساسی تأکید کرد. (صحیفه، ۳۲۰٫ ۱۰) در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که مقارن با آغاز قرن ۱۵ هجری قمری نیز بود بنا به تصمیم شورای عالی تبلیغات اسلامی، هیئتهای گوناگونی از طرف نظام جمهوری اسلامی به کشورهای مختلف جهان عزیمت کردند تا مواضع و دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران و ویژگیهای انقلاب اسلامی را برای ملتها، به ویژه ملتهای مسلمان تشریح و تبیین کنند. آیتالله خامنهای سرپرستی هیئت اعزامی به هندوستان را بر عهده گرفت. وی به مدت دو هفته در اواخر بهمن و اوایل اسفند ۱۳۵۹ به شهرهایی چون دهلینو، حیدرآباد، بنگلور (کیهان، شمـ ۱۱۲۲۲، ص۴) و منطقه کشمیر (جمهوری، شمـ ۴۹۸، ص۳) سفر کرد و در سخنرانیها، دیدارها و گفتوگوها و مصاحبههای مطبوعاتی به ویژه با اصحاب مطبوعات محلی، دانشجویان و استادان دانشگاهها، تشکلها و شخصیتهای اسلامی و شیعیان هند چهره واقعی انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی و مسائل مهم آن، به ویژه جنگ با عراق را تشریح و بیان کرد. (کیهان، شمـ ۱۱۲۱۸، ص۱۲؛ جمهوری، شمـ ۴۹۷، ص۳) همچنین با خانم گاندی نخستوزیر هند- که از شخصیتهای معتبر و موجه بینالمللی بود- دیدار و گفتوگو کرد. (در مکتب، ۱۱۴٫ ۳-۱۱۸). ز- مقابله با لیبرالها و بنیصدر یکی از مسائل مهم جامعه ایران در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی وجود و فعالیت دو جناح تأثیرگذار موسوم به نیروهای خط امام و لیبرالها در ساختار سیاسی رسمی کشور بود. بیشتر یاران، نزدیکان و مشاوران امامخمینی از جمله آیتالله خامنهای در جناح نیروهای خط امام قرار داشتند. چهره شاخص جناح لیبرال که از لحاظ فکری و بینش سیاسی تعارضهای زیادی با نیروهای خط امام داشت، ابوالحسن بنیصدر بود. آیتالله خامنهای، بنی صدر را نماینده جریانی میدانست که عامل تفرقه و درگیری در سطح مسئولان ارشد کشور و در نتیجه سبب تفرقه و تشتت در جامعه بود (زندگینامه، ۱۶۶-۱۷۲) اما با وجود اختلاف نظر اساسی با بنیصدر و جریان همفکر و حامی او، به منظور حفظ وحدت در جامعه و تأکید امامخمینی بر آن، مخالفت خود را در محافل عمومی ابراز نمیکرد. در برخی موارد نیز داوری نزد امامخمینی میبرد. پس از انحراف واضح بنیصدر از ماهیت انقلاب اسلامی و قانوناساسی و پس از طرح عدم کفایت سیاسی وی برای ریاستجمهوری در مجلس شورای اسلامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، آیتالله خامنهای در موافقت با طرح، نطق مشروح و موثری را یاد کرد. (مشروح…، دوره اول، جلسه ۱۶۷). آیتالله خامنهای از ۱۳۵۸ تا اول تیر ۱۳۶۰ در موارد گوناگون بر ضد جناح لیبرال و ملیگرا موضع مخالف گرفت. وی با حفظ دفتر مستشاری نظامی آمریکا در ایران با تغییر نام آن از سوی دولت موقت مخالفت کرد. (مصاحبهها، (۱۳۶۳-۱۳۶۴)، ۱۱۴-۱۱۶) در مورد انتخاب وزیران، معاونان وزرا و مسئله پاکسازی در ادارات و سازمانهای دولتی نیز با انتخاب افرادی که در خط انقلاب نبودند و طرفدار خط سازش با آمریکا و یا رابطه داشتن با کشورهای مرتجع عرب و مواردی از این دست بودند، مخالفت میکرد. (خلاصه، جلسههای متعدد) آیتالله خامنهای در ۶ تیر ۱۳۶۰ و در حال سخنرانی پس از نماز ظهر در مسجد ابوذر، واقع در یکی از مناطق جنوب تهران، در اثر انفجار بمبی که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود به شدت زخمی شد. (هاشمی، انقلاب در…، ۱۷۶) امامخمینی در پیامی خطاب به آیتالله خامنهای توطئه سوء قصد به جان وی را محکوم کرد و از او تجلیل نمود. (صحیفه، ۳۰۴٫ ۱۴) بر اثر این سوء قصد وی از ناحیه سینه، دست راست آسیب جدی دید. گزارشهای غیررسمی مسبب این حادثه را سازمان مجاهدین خلق ایران دانستهاند. (جرعه نوش…، ۲۱۷-۲۱۸) آیتالله خامنهای اولین فردی بود که در حوادث و جریانات پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و ریاستجمهوری ترور شد. در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ از بیمارستان مرخص شد و مجددا به صحنه اجتماعی و سیاست بازگشت و از ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شد. (مشروح، دوره اول، جلسه ۱۹۹). ح- دوران ریاستجمهوری از شهادت محمدعلی رجایی- دومین رئیسجمهور اسلامی ایران- شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به اتفاق آرا و به رغم مخالفت آیتالله خامنهای، وی را به عنوان نامزد ریاستجمهوری انتخاب کردند و امامخمینی که سابقا با تصدی روحانیون در مقام ریاستجمهوری موافق نبودند، یا نامزدی او موافقت کردند. (فارسی، ۵۴۳-۵۴۴). پس از نامزدی و اعلام صلاحیت توسط شورای نگهبان، گروهها و شخصیتهای مختلف از ریاستجمهوری او حمایت کردند. از مهمترین حامیان آیتالله خامنهای ائتلاف گروههای خط امام بود. (جمهوری، شمـ ۶۶۷، ۶۶۸، ۶۶۹، ۶۷۰، ۶۷۱، ص۱، ۱۱) انتخابات در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ برگزار شد و آیتالله خامنهای با کسب اکثریت مطلق آراء (۹۵/۱۱ درصد) به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. (همان، شمـ ۶۷۸، ص ۱۱) در ۱۷ مهر ۱۳۶۰ امامخمینی حکم ریاستجمهوری وی را تنفیذ کرد (صحیفه، ۲۷۸٫ ۱۵) و او در ۲۱ مهر به عنوان سومین رئیسجمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد. (مشروح، دوره اول، جلسه ۲۲۴). آیتالله خامنهای در ۲۷ مهر ۱۳۶۰ علیاکبر ولایتی را که عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و از نیروهای خط امام بود، به عنوان نخستوزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد (همان، جلسه ۲۲۶)، ولی وی در رأیگیری روز ۳۰ مهر ۱۳۶۰ نتوانست آراء اکثریت نمایندگان را کسب نماید. (همان، جلسه ۲۲۷) در ۴ آبان ۱۳۶۰ میرحسین موسوی را که عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی و وزیر امورخارجه دولتهای رجایی، باهنر و مهدویکنی (دولتها ۴۶۱، ۴۶۷، ۴۷۲، ۴۸۲) بود، به عنوان نخستوزیر به مجلس معرفی کرد. (مشروح، دوره اول، جلسه ۲۲۹) او توانست در ۶ آبان ۱۳۶۰ آراء موافق اکثریت نمایندگان مجلس را کسب کند. (همان، جلسه ۲۳۰) آیتالله خامنهای ریاستجمهوری خود را در حالی آغاز کرد که نهاد ریاستجمهوری دارای ساختار مناسبی نبود. گروههای مشاور و کارگروهها برای کمک به رئیسجمهور در انجام وظایف قانونی نیز هنوز تشکیل نشده بود و این امر مشکلات فراوانی را برای عملکرد رئیسجمهور پدید میآورد. به تدریج، دفتر ریاستجمهوری با چندین مشاور و کارگروه شکل گرفت. (خاطرات…، ۷) آیتالله خامنهای در ابتدا بخشی از تلاشهای خود را معطوف ساختارسازی برای دفتر رئیسجمهور و نهاد ریاستجمهوری کرد. بعدها در پی ابهام در شرح وظایف رئیسجمهور که کاستی آن به ویژه در تعامل با نخستوزیر در طول دوره اول آشکار شده بود، قانون اختیارات رئیسجمهور تهیه و تدوین شد و در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. (مشروح، دوره دوم، جلسه ۲۶۸). سرفصل برنامههای آیتالله خامنهای در دوره چهار ساله اول ریاستجمهوری عبارت بود از: اهتمام به امور مربوط به جنگ تحمیلی؛ نیل به سیاستهای اقتصادی به سوی حمایت از مستضعفان و دور افتادگان از مرکز؛ طاغوتزدایی از همه شئون زندگی اداری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران؛ کشف و به کارگیری استعدادهای انسانی در همه عرصهها از تکنیک تا هنر؛ تأمین امنیت اجتماعی، اداری و قضایی برای ارائه خدمت موثر به مردم؛ تأمین امنیت و آزادی همه افراد وفادار به نظام جمهوری اسلامی با هر اندیشه و تفکر. (حاج سیدجوادی، ۱۰۳-۱۰۴). در دوره چهار ساله دوم نیز ضمن ادامه برنامههای دوره اول که در رأس آنها جنگ تحمیلی قرار داشت، این موارد نیز از اهم برنامههای آیتالله خامنهای بود: تدوین لایحه اختیارات ریاستجمهوری، کاهش تصدیگری دولت و واگذاری امور به مردم، به کار گماردن مسئولان لایق، انقلابی و کارآمد در دولت، رفع فقر مزمن و طولانی مدت حاکم بر جامعه و زندگی مردم، واگذاری زمینهای کشاورزی به مردم، واگذاری صنایع دولتی به بخش تعاونی، سهیم شدن کارگران در کارخانهها، گسترش و توسعه صادرات غیرنفتی و کاهش اتکای کشور به درآمد نفت، مشارکت مردم در امور اقتصادی و فرهنگی کشور با نظارت دولت، سوق دادن سیاست فرهنگی کشور به سوی استقلال فرهنگی (جمهوری، شمـ ۱۷۹۹، ص۱۰-۱۱). در عرصه سیاست و روابط خارجی برنامه وی شامل این موارد بود: اتخاذ سیاست مستقل و متوازن در قبال هر یک از کشورهای جهان و تصمیمگیری بر مبنای مصالح نظام و کشور همراه با قاطعیت و صراحت، عدم وابستگی به شرق و غرب (نوازنی، ۲۹۸٫ ۱، ۳۰۰، ۳۳۹ و ۳۹۲)، اهمیت دادن به وحدت میان مسلمانان جهان، اهتمام جدی در باز پس گرفتن حقوق مسلمانان جهان از قدرتهای جهانی و مبارزه مستمر با هرگونه اقدام و حرکتی در جهت سلطه ابرقدرتها در منطقه، اهتمام جدی به مسئله قدس و دیگر سرزمینهای غصب شده فلسطین و آمادگی برای مبارزه همهجانبه با دشمن صهیونیست، بازگشت به فرهنگ غنی و اصیل اسلامی در عرصه بینالمللی به عنوان سد راه دشمنان و غارتگران، افزایش فعالیت و حضور موثر در صحنههای بینالمللی. (علی بابایی، ۱۳۰٫ ۶) آیتالله خامنهای با توجه به تجربه مشکلات و اختلاف نظرها با نخستوزیر و برخی اعضای هیئت دولت در چهار ساله اول ریاستجمهوری، مایل نبود برای دومین بار در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند، اما پس از آنکه امامخمینی آن را تکلیف شرعی وی دانست، تصمیم گرفت که در انتخابات چهارمین دوره ریاستجمهوری نامزد شود و از امام خواست که در انتخاب نخستوزیر مختار باشد و امام هم پذیرفت. (هاشمی، امید…، ۲۲-۲۳؛ جرعه نوش، ۲۳۷) پس از انتخاب مجدد به عنوان رئیسجمهور و در آستانه انتخاب نخستوزیر، آنگاه که معلوم شد آیتالله خامنهای به سبب عدم رضایت از وضعیت اداره کشور توسط نخستوزیر در صدد معرفی فرد دیگری برای نخستوزیری است، برخی نظامیها نزد امام ابراز کردند که پیشرفت در جبهههای جنگ منوط به نخست وزیری دوباره مهندس موسوی است. امامخمینی به جهت مصلحت جنگ این نظر را پذیرفت و به آیتالله خامنهای حکم کرد که مهندس موسوی را به عنوان نخستوزیر معرفی کند. آیتالله خامنهای در اطاعت از حکم امام و به رغم نظر مخالف خود، وی را به مجلس معرفی کرد. (هاشمی، همانجا) در دوره دوم ریاستجمهوری آیتالله خامنهای اختلافات رئیسجمهور و نخستوزیر ادامه یافت و در مواردی معرفی اعضای کابینه، تشدید هم شد. در ۸ شهریور ۱۳۶۲ آیتالله خامنهای اولین ترمیم عمده در ستاد انقلاب فرهنگی را براساس حکم امامخمینی (ره) عهدهدار شد. امام این حکم را در پاسخ به استعلام آیتالله خامنهای به مناسبت بازگشایی دانشگاهها صادر کرد. (صحیفه، ۸۳٫ ۱۸-۸۴) همچنین دومین ترمیم در ستاد انقلاب فرهنگی را براساس پیام امامخمینی در ۱۹ آذر ۱۳۶۳، صورت داد. (همان، ۱۱۰٫ ۹-۱۱۱) در این ترمیم، ستاد انقلاب فرهنگی به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام یافت و رئیسجمهور رئیس این شورا شد. (بیست سال…، ۷-۸) آیتالله خامنهای این سمت را تا پایان دومین دوره ریاستجمهوری خود در تیر ۱۳۶۸ عهده دار بود و در این سالها در تدوین سیاستهای مهم فرهنگی کشور نقش موثری ایفا نمود. (صحیفه، ۱۷۱٫ ۱۹، ۳۱۶، ۱۴۸٫ ۲۱، ۳۴۳؛ نک: بیست سال، جمـ) در دوران هشت ساله ریاستجمهوری آیتالله خامنهای دستگاه سیاستخارجی و دیپلماسی ایران فعالتر شد. یکی از شاخصهای توسعه سیاست و روابط خارجی، سفرهای رئیسجمهور به کشورهای مختلف برای توسعه روابط بود که در دوره اول ریاستجمهوری شروع شد و در دوره دوم توسعه یافت. (آرشیو مرکز پژوهش،…، پروندههای دوره ریاستجمهوری آیتالله خامنهای) او در دوره اول ریاستجمهوری از ۱۵ تا ۲۰ شهریور ۱۳۶۳ به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر و د
نظرات شما عزیزان:
جمعه 1 فروردين 1393برچسب:متن کامل زندگینامه منتشر نشده رهبر معظم انقلاب, زندگینامه رهبر معظم انقلاب,رهبر معظم انقلاب,زندگینامه منتشر نشده, :: 9:58
وحید جنتی
آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نويسندگان پیوندهای روزانه ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |