فیلم علمی- تخیلی “پرومتئوس” فرضیههای مربوط به خاستگاه انسان و روابط آن با موجودات فرازمینی را مورد کنکاش قرار میدهد. هرچند ممکن است اغلب افراد این فرضیه را “موهوم و خیالی” پندارند، اما در این فیلم نکات بسیاری وجود دارد که در واقع از لحاظ نمادین بیانگر باورها و فلسفههای زرسالاران حاکم بر سیاست های پنهان جهان است. در این گزارش نگاهی اجمالی به جنبههای آشکار و غیر آشکار فیلم پرومتئوس خواهیم داشت.
ادامه ای بر مجموعه «بیگانه» (Aliens) ؟
مجموعه بیگانه ها که در سال ۱۹۷۹ با کارگردانی اولین قسمت آن توسط ریدلی اسکات آغاز شد و در سالهای ۱۹۸۶، ۹۲ و ۹۷ میلادی توسط کارگردانان دیگری چون دوید فیچر و جیمز کامرون دنبال شد، پس از یک وقفه نسبتاً طولانی در سال ۲۰۱۲ توسط خود اسکات دوباره به پرده سینما بازگشت.
ریدلی اسکات در فیلم جدید خود با نام پرومتئوس داستان بیگانه ها را در زمانی بسیار قبلتر از آنچه در بیگانه یک شاهد بودیم، آغاز میکند. در طول سالهایی که بیگانه ها به بخشی از چارچوب اصلی ژانر علمی تخیلی در سطح جهان تبدیل شده بودند، تحلیلهای بسیاری درباره وجوه مختلف داستان فیلم ارائه شد.
اینکه این موجودات زشت و ترسناک و در عین حال بسیار هوشمند که از آسمان و فضا آمده اند چه منشأیی دارند؟ و اینکه چرا قصد دارند انسان را بیرحمانه از بین ببرند؟ پرسشهایی بود که در هیچ یک از قسمتهای اول تا چهارم بیگانه ها پاسخ روشنی نیافت اما همواره مورد توجه مخاطبان و منتقدان مجموعه بیگانه ها بود. نشانه هایی همچون حضور گربه نژاد ایرانی در سفینه، فسیل مرموز موجودات انسانوار غول آسا در ابتدای داستان، قرار داشتن منشأ خطر نابودگر در “آسمان”، “بیگانه” نامیده شدن موجودات ناشناخته و معنای سمبلیک حمله بیگانه ها که ابتدا به سر قربانی حمله میکنند و سبب قلبش را تسخیر می نمایند، همگی نشانه هایی بود که دیدگاههای متفاوتی را برای درک چیستی مضمنون چندگانه بیگانه مطرح ساخت.
بسیاری از کارشناسان، پرومتئوس را قسمت پنجمی از چهارگانه «بیگانه» می دانند
پرومتئوس به عنوان جدیدترین حلقه از زنجیره بیگانه ها مضمون اصلی داستان را صریح تر بیان میکند و بسیاری از پرسشهایی را که در چهارقسمت پیشین وجود داشت پاسخ میدهد. اگر چه تعدد کارگردانها و فاصله زمانی میان قسمتهای چهارگانه بیگانه ها و فیلم پرومتئوس، پذیرش یک هدف مشترک برای تمام قسمتها را دشوار مینماید ولی یکدستی داستان و ارجاعات مکرر قسمتهای مختلف مجموعه بیگانه ها به یکدیگر در کنار حضور “دان اُبانون” و “رولاند شوست” که نویسندگان اصلی هر پنج قسمت فیلم و تهیه کننده برخی قسمتهای آنها هستند، تردیدی باقی نمیگذارد که بیگانه ها یک مجموعه یکپارچه و حساب شده است که هدف خاصی را دنبال می کند.
خلاصه ای از داستان فیلم
این روزها فیلمهای متعددی وجود دارند که موضوع بیگانگان عصبانی و خشمگین را به تصویر میکشند، از اینرو میتوان فیلم پرومتئوس را در زمره آنها دانست. با این وجود، هرچند اغلب فیلمهای با موضوع بیگانگان در نهایت با شلیک پیاپی قهرمان فیلم به چهره زشت این بیگانگان آن هم پیش از نابودی کره زمین پایان مییابد، اما فیلم پرومتئوس در واقع داستانی را دنبال میکند که بر پاسخ سوالات بیپایان انسانها در رابطه با خاستگاه بشریت تمرکز دارد، برای مثال، اینکه: “ما از کجا میآییم؟” و اینکه “ما چرا اینجا هستیم؟”… در همین لحظات است که قهرمان فیلم دهها گلوله به طرف چهره زشت و چندشآور بیگانگان شلیک میکند.
این فیلم ماجرای دانشمندانی را بازگو میکند که در غاری آثار باستانی را کشف میکنند که بر روی آنها تصاویر مسافرانی از سیاره دیگر حک شده است. این دانشمندان برای تحقیق و مطالعه پیرامون آثار باستانی مکشوفه با حمایت مالی یک موسسه بزرگ و معروف به یک ماموریت فضایی میروند تا سیاره موردنظر را پیدا کنند و پاسخ سوالات مهم خود را از موجودات بیگانه جویا شوند. این فرضیه مبتنی بر تئوریهای علمی فضانوردان دوران باستان است که هزاران سال قبل آن را مطرح کرده بودند مبنی بر اینکه انسانهای زمینی با نژاد برتری از بیگانگان در ارتباط بودند.
همانطور که از عنوان این فیلم بر میآید، پرومتئوس آکنده از نشانههای روششناسی و نمادگرایی است که به این فیلم جلوهای از تعلیق و رمز و راز میبخشد. هرچند این فیلم در ظاهر به سفر انسان به فضا با هدف جستجو و یافتن موجودات بیگانه میپردازد اما پرومتئوس را میتوان در واقع استعارهای از روشنگری معنوی دانست که توسط جوامع علاقمند به علوم خفیه تجسم مییابد. حال بیائید به مفاهیمی که در این فیلم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند، نگاهی بیاندازیم.
مهندسان؟
پرومتئوس با تصویری از پراکنده شدن سلولهای بنیادین خلقت انسان در زمین توسط یک موجود انساگونه غول پیکر فضایی که با وسیلهای شبیه به بشقاب پرنده به اینجا آمده است، آغاز میشود. دکتر شاو و گروهش در آثار به جا مانده از تمدنهای مختلف باستان نشانههای یک معبود آسمانی را در کهکشانی دور رصد کرده اند. آنها با سفینهای راهی آنجا میشوند تا “مهندسین” انسان یا همان خدایان خالق نوع بشر را بیابند.
منطق اصلی فیلم درباره خلقت انسانها توسط این مهندسین که در تعارض با ایمان مسیحی دکتر شاو قرار میگیرد، این فیلم را به یک مجموعه اعتقادی کفراندیشانه و خرافی تبدیل میکند که در تقابل صریح با آموزه های ادیان وحیانی است؛ مجموعه اعتقادی ای که مشابه آن را میتوان در تعالیم شرک آلود پیشامسیحی و فرقههای نوظهور دهههای اخیر به خوبی مشاهده کرد. در واقع این فیلم را باید کدگشایی از چهار قسمت پیشین بیگانه ها به شمار آورد.
منشأ تمام وحشت و زشتی موجودات بیگانه در قسمتهای اول تا چهارم در اینجا به مهندسین یا همان خالقین انسان بازگشت داده می شود. اسکات در مصاحبه ای گفته بود که پیشتر قصد داشته نام بهشت یا آسمان را برای فیلم انتخاب کند. او دلیل این کار را اینگونه توضیح داده بود که در این فیلم ما متوجه میشویم بهشت هم ممکن است بر خلاف تصور ما جایی شوم و شیطانی باشد. همچنان که دیده میشود خود اسکات تأکید دارد که قصد داشته مفاهیم عمومی دینی را در ذهن مخاطبان به چالش بکشد.
در ابتدای فیلم، یک بیگانه شبه انسان پس از فرود بر روی کره زمین، مایع عجیبی را مینوشد.
یک موجود بیگانه با یک سفینه غول پیکر بر روی کره زمین فرود میآید. موجود بیگانه پس از نوشیدن مایع آن را کاملاً تجزیه کرده و محتوای آن را به درون آب میریزد.
موجود بیگانه این مایع عجیب را تا کوچکترین ذرات تشکیلدهنده یعنی در سطح مولکول DNA تجزیه نموده و برای خلق گونه جدیدی از حیات آن را با آب کره زمین در هم میآمیزد.
مولکولهای میکروسکپی DNA این مایع عجیب در درون آب از لحاظ بیوژنتیکی واکنش میدهد و در ادامه تک سلولهای درون آب بتدریج تکثیر مییابند. این صحنه در واقع بیانگر فرضیه اصلی سازندگان فیلم در خصوص نحوه شکلگیری حیات انسان بر روی کره زمین است.
در صحنه تیتراژ فیلم، تک سلولی به تصویر کشیده میشود که در حال تکثیر خود است و حیات را بر روی کره زمین بنیان مینهد.
در ادامه، فیلم با پخش سریع تصاویر به سال ۲۰۸۹ میرسد جائیکه دو باستانشناس، با نقش آفرینی “الیزابت شاو” و “چارلی هالووی” در حال کاوش غاری در اسکاتلند هستند. در داخل این غار، باستانشناسان نگارهای را کشف میکنند که توسط مردی غارنشین حک شده بود. در این تصویر منقوش، انسانها نگاه خود را به ستارهای دوختهاند که در آسمان در حال شکلگیری است. محققان درمییابند که نحوه شکلگیری این نوع ستاره خاص را میتوان در هنر برخی فرهنگهای کهن جست.
نحوه شکلگیری ستاره موردنظر در این نقاشی شبیه به هنر مصریان باستان، سومریها و سرخپوستان مایا است.
باستانشناسان معتقدند که بیگانگان (آنها را “مهندس” مینامند) از فرآیند شکلگیری این ستاره خاص موجودیت یافته و پس از آن حیات انسان را بر روی کره زمین شکل میدهند. این کشف جدید آنها را وامیدارد تا عازم یک ماموریت فضایی شوند بلکه سیاره موردنظر را پیدا کرده و بتوانند پاسخ سوالات خود را از مهندسان جویا شوند.
فرضیه این فیلم تا حدود زیادی از تئوری الحادی “فضانوردان دوران باستان” الهام میگیرد که در اصل نویسندگانی همچون “اریک فون دانکن” و “رابرت تمپل” آن را مطرح کرده بودند. آنها معتقد بودند انسان یا توسط موجودات سیاره دیگری خلق شده است یا با “کمک” آنها پا به این کره خاکی نهاده است.
 |
ریدلی اسکات؛ کارگردان فیلم پرومتئوس |
به نظر میرسد ریدلی اسکات، کارگردان فیم پرومتئوس، این فرضیه را قبول دارد. وی در گفتگو با “هالیوود ریپورتر” اظهار داشت:
“ناسا و واتیکان معتقدند این فرضیه از لحاظ ریاضی غیرممکن است، اما در مسیر تکامل بشریت بدون کمک هرگز نمیتوانستیم جایی باشیم که امروز هستیم… این همان صحنهای است که ما (در فیلم) به آن نگاه میکنیم، یعنی به عقاید اریک فون دانکن مبنی بر اینکه خاستگاه ما انسانها از کجاست.”
هالیوود ریپورتر: “فیلم بیگانه ریدلی اسکات از تئوری فضانوردان دوران باستان الهام گرفته است.”
ریدلی اسکات کارگردان پرومتئوس همواره در هالیوود به موضوعات خاص سیاسی، تاریخی، نظامی و امنیتی پرداخته است. بازخوانی نوین جنگهای صلیبی در قلمرو آسمان، پرداختن به موضوع خاورمیانه در فیلم پیکره ای از دورغ، بازخوانی سینمایی تاریخ سیاسی رم به عنوان پشتوانه غرب جدید در فیلم گلادیاتور و اعاده حیثت از شکست نظامی امریکا با فیلم سقوط شاهین سیاه کمترین دلایل این مدعاست که در کارنامه اسکات به چشم میخورد.
حال بیائید نگاهی دقیقتر به تئوری فضانوردان دوران باستان بیاندازیم.
فضانوردان دوران باستان
طرفداران تئوری فضانوردان دوران باستان بر این باورند که بخش اعظم فرهنگ، دین و دانش بشری به جای مانده از “فرهنگ مادر” دنیای بیگانگان است. آثار تاریخی کهن نظیر “استون هج” (نام آثار باستانی دوران نوسنگی در دشت سالیسبوری انگلیس)، جزیره ایستر در جنوب اقیانوس آرام و اهرام بزرگ جیزه به عنوان فناوری کاملاً پیشرفته عصر خویش تلقی گردیده و نشانهای از ارتباط انسان با بیگانگان محسوب میشوند.
اریک فون دانکن همچنین ادعا میکند که هنر باستانی و پیکرنگاری در سراسر جهان شامل تصاویری از سفینههای فضایی، مخلوقات باهوش غیرانسان و فناوریهای پیشرفته است. وی ادعا میکند فرهنگهایی که با سایر فرهنگها ارتباط نداشتند، در هنر خود موضوعات مشابهی را دنبال میکردند و این مسئله ثابت میکند که منبع دانش آنها مشترک است.
باستانشناسان در غاری در کشور ایتالیا تصویر منقوشی را یافتند که ادعا میشود سفر فضانوردان دوران باستان به کره زمین را به تصویر کشیده است. این اثر باستانی احتمالاً الهامبخش نقاشی درون همان غاری است که در فیلم پرومتئوس شاهد آن هستیم.
ادعا میشود مصریان دوران باستان در خط نقاشیهای خود ماشینهای پرنده را به تصویر کشیده بودند.
در فیلم پرومتئوس، شباهت بین آثار باستانی مصریها، مایاها، سومریها و سایر تمدنها تیم تحقیقاتی را وسوسه میکند تا به فضا سفر کرده و “مهندسان” خالق انسان را جستجو کنند.
طرفداران تئوری فضانوردان دوران باستان ادعا میکنند که در بسیاری از آثار مکتوب دینی عصر باستان به مسافرانی از فضا اشاره شده است. از جمله آنها میتوان به کتاب پیدایش و کتاب خنوخ اشاره کرد که هر دوی آنها از موجودات عظیمالجثه اسرارآمیز موسوم به نفیلیم نام میبرند.
ناظران و نفیلیم
کتاب پیدایش به حیات موجوداتی عظیمالجثه موسوم به نفیلیم بر روی کره زمین اشاره دارد(البته در نسخه شاه جیمز از اصطلاح موجودات غول پیکر استفاده میشود). از این موجودات به عنوان جانوران دو رگهای یاد میکنند که حاصل آمیزش بین زنان کره زمین و “پسران خدا” است.
” و واقع شد که چون آدمیان شروع کردندبه زیاد شدن بر روی زمین و دختران برای ایشان متولد گردیدند،
پسران خدا دختران آدمیان را دیدند که نیکومنظرند، و از هر کدام که خواستند، زنان برای خویشتن میگرفتند.(…)
در آن ایام مردان تنومند(نفیلیم) در زمین بودند. و بعد از هنگامی که پسران خدا به دختران آدمیان درآمدند و آنها برای ایشان اولاد زاییدند “
- کتاب پیدایش ۶ : ۴-۱ (نسخه جدید بینالمللی)
در جلد سیزدهم، واژه نفیلیم یکبار دیگر اشاره میشود و از آنها به عنوان موجودات عظیمالجثه ویرانگری یاد میشود که از انسانهای معمولی کاملاً متفاوت هستند:
“و آنها در بین مردم اسرائیل باستان اطلاعات نادرستی را درباره سرزمین موعود منتشر کردند.
بطوریکه میگفتند: این موجودات حیات را در سرزمین موعود ما به نابودی کشاندند.
همه انسانهایی که در آنجا دیدیم هیکل بزرگی دارند. در آنجا نفیلیم را با چشمان خود دیدیم.
آنها در چشم ما شبیه ملخ به نظر میرسیدند و ما نیز برای آنها چنین بودیم.”
- جلد سیزدهم: ۳۳-۳۲
کتاب مجعول و دروغین خنوخ درباره نفیلیم، خاستگاه آنها و ناظران به تفصیل شرح میدهد. با توجه به محتوای این کتاب که قدمت آن به ۳۰۰ سال پیش از میلاد باز میگردد، ناظران گروهی متشکل از ۲۰۰ تن از “پسران خدا” بودند که از فرمان پروردگار سرپیچی کردند و برای آمیزش با زنان به زمین تبعید شدند. به آنها گفته شده بود که مهارتهای پیشرفته همچون فلزکاری، آرایشگری، جادوگری، طالعبینی، نجوم و هواشناسی را به انسان بیاموزند. از آنجائیکه این ناظران از فرمان خداوند سرپیچی کردند، آنها را فرشتگان سقوط کرده نیز نامیدند.
نفیلیم همان فرزند ناظران هستند که موجوداتی غول پیکر بوده و در بین انسانها زندگی میکردند. در نهایت آنها به موجوداتی خطرناک و ویرانگر برای کره زمین تبدیل شدند و گفته میشود که “همه دستاوردهای بشریت” را به زوال کشاندند. خداوند با هدف بیرون راندن این موجودات از کره زمین (همراه با انسانهایی که با آنها آمیزش کردند) سیل عظیمی را به راه انداخت اما برای تضمین بقای بشریت قبل از واقعه به حضرت نوح هشدار داد تا کشتی خود را بسازد.
در اثر مکتوب دیگری از یهودیان باستان یعنی کتاب یوئیل آمده است که ۱۰ درصد از ارواح جدا شده از بدن نفیلیمها مانند شیاطین اجازه یافتند پس از وقوع سیل همچنان بر روی زمین باقی بمانند و تا روز رستاخیز تلاش کنند انسانها را به گمراهی و بیراهه بکشانند. آیا به همین دلیل است که نخبگان علوم خفیه تمایل بسیاری برای به فساد کشاندن عوام از طریق مادیات و انحراف جنسی دارند؟
پس، ناظران و نفیلیم چه کسانی بودند؟ اغلب پژوهشگران تفاسیر متفاوتی از جمله طبقهای از انسانهای ثروتمند،شیاطین یا نژاد برتر دوران باستان را در مورد آنها مطرح کردهاند. طرفداران تئوری فضانوردان دوران باستان معتقدند که آنها در واقع بیگانگانی بودند که با هدف نظارت بر روند تکامل انسان به کره زمین فرستاده شدند– از اینرو آنها را “ناظران” نامیدند.
فرضیه پرومتئوس نیز تا حدود زیادی از این تئوری الهام گرفته است بطوریکه بیگانگان در این فیلم به صورت موجودات غول پیکری به تصویر کشیده شدهاند که برای خلق و آموزش انسان به زمین فرستاده شدند.
سرنشینان سفینه فضایی با یکی از “مهندسان” موردنظر خو
یعنی یکی از بیگانگان غول پیکر روبرو میشوند.
سرنشینان سفینه فضایی با یکی از “مهندسان” موردنظر خود یعنی یکی از بیگانگان غول پیکر روبرو میشوند. متاسفانه، بیگانه در این فیلم پیرامون خاستگاه بشریت هیچ صحبتی با آنها نکرد و سر دیوید را از بدنش جدا کرد(نفر سمت چپ)
فهمیدن این مسئله که بیگانگان در روند تکامل انسان نقش داشتند، فقط از زاویه علمی مهم نیست بلکه از لحاظ معنوی نیز حائز اهمیت است زیرا احتمالاً این ادعا میتواند بسیاری از مذاهب دینی را به طور کامل مهجور گرداند. همه نظامهای اعتقادی زیر سوال خواهند رفت یا حداقل از “زاویه بیگانگان” اصلاح خواهند شد.
معمای معنویت
ابعاد معنوی این ماموریت فضایی در صحنههای مختلف فیلم که ارتباط دین مسیحیت را با موضوع بیگانگان پیوند میدهد، با زیرکی خاصی به نمایش در آمده است.
در آغاز سفر، فرمانده سفینه در حال تزئین یک درخت کریسمس است. مافوقش با لحن خاصی از او میپرسد: “این دیگر چیست؟” که فرمانده پاسخ میدهد: “درخت کریسمس است!”
این حقیقت که ماموریت فضایی قهرمانان این فیلم که قرار است تاریخ را تغییر دهد در ایام کریسمس اتفاق میافتد، به فیلم رنگ و بوی مذهبی میبخشد.
الیزابت شاو، قهرمان فیلم، با افتخار و به طرز قابل توجهی صلیبی را به گردن خود میآویزد. این گردنآویز در فیلم به نماد معنویت تبدیل میشود که در واقع از دستاوردهای این ماموریت است.
زمانیکه سفینه به مقصد میرسد، سرنشینان سفینه فضایی ساختمان متروکهای را پیدا میکنند که حاصل کار تمدن بیگانگان است اما در داخل آن اجساد موجودات بیگانه را مییابند. پس از انجام آزمایش بر روی یکی از این اجساد، آنها میفهمند که بیگانگان در واقع همان بنیانگذاران حیات بشری بر روی کره زمین هستند. به عبارت دیگر، تئوری فضانوردان دوران باستان صحت دارد مبنی بر اینکه بیگانگان سیاره دیگر همان ” آفرینندگان” انسان هستند. زمانیکه الیزابت نتیجه بررسی را به اطلاع دوست پسر خود چارلی میرساند، وی بلافاصله اعتبار صلیب دور گردن او را زیر سوال میبرد:
“- خوب، فکر میکنم حالا میتوانی صلیب پدرت رو از گردنت باز کنی.”- چرا از من میخواهی که چنین کاری را انجام دهم؟- چون آنها{بیگانگان} ما را به این دنیا آوردند.
و الیزابت با تعجب میگوید:
- “پس چه کسی آنها را آفریده است؟”
از اینرو، الیزابت تضادی بین اعتقاد به مسیحیت و تئوری فضانوردان دوران باستان قائل نیست. وی همچنان معتقد است که خدا اولین خالق عالم است … اما در عین حال باید بیگانگان را نیز به این معادله اضافه کند.
آنچه که قهرمانان فیلم نمیدانند این واقعیت است که DNA بیگانه توسط دیوید به درون بدن چارلی تزریق شده است.
پیش از آنکه چارلی با الیزابت در اقامتگاهش دیدار کند، دیوید، همان روبات فضول و کنجکاو فیلم، چارلی را فریب داده و ترغیب میکند تا نوشابه حاوی DNA بیگانه را بنوشد بنابراین از آنها نوزادی نیمه انسان و نیمه بیگانه به دنیا میآید. به درخت کریسمس در دورنمای تصویر توجه کنید.
الیزابت ظرف مدت کوتاهی متوجه میشود که بارداری او کاملاً اشتباه بوده است زیرا کودک درون بدن او انسان نیست و رفتاری کاملاً خصمانه با او دارد. با توجه به این حقیقت که این ماموریت در ایام کریسمس اتفاق میافتد، الیزابت به زنی ضد مریم مقدس تبدیل میشود … نه ضد نفیلیم.
الیزابت پس از اطلاع یافتن از بارداری خود صلیب را از گردن بیرون آورده و آن را در گوشهای قرار میدهد. از لحاظ نمادین این صحنه به معنای آنست که اعتقاد به دین مسیحیت دیگر برای او محلی از اعراب ندارد.
الیزابت تلاش میکند تا این هیولا را “سقط کند” اما ماموریت آنها مسیر هولناکی را در پیش گرفته و همه افراد به جز الیزابت جان خود را از دست میدهند. الیزابت تقریباً پس از آنکه به مرز یاس و نومیدی نزدیک میشود، ظاهراً دچار تحول معنوی شده و با خود تصمیم میگیرد تا حقیقت را درباره این موجودات بیگانه کشف کند. از قرار معلوم، بیگانگان مدتها قبل انسان را رها کرده و حتی قصد داشتند تا کره زمین را نابود کنند. مسئلهای که با روند تکامل انسان کاملاً در تضاد است.
در انتهای فیلم، الیزابت صلیب خود را دوباره به گردن میآویزد و این به معنای آنست که نه تنها وی باور و اعتقادات خود را از دست نداده بلکه جستجوی او برای درک حقیقت عمدتاً جنبه معنوی دارد. این مسئله دیگر به علم ارتباطی ندارد بلکه بر نیاز ذاتی انسان برای پیدا کردن پاسخ سوالات وجودی دلالت دارد.
الیزابت صلیب خود را به گردن میآویزد و تصمیم میگیرد تا حقیقت را درباره مهندسان بیگانه بفهمد.
کل داستان فیلم را میتوان در چارچوب یک استعاره معنوی تفسیر کرد– جستجو برای یافتن حقیقت. عنوان خود فیلم، پرومتئوس، نیز تا حدود زیادی به جنبه اسرارآمیز بودن فیلم اشاره دارد.
پرومتئوس و جستجو برای روشنگری و کشف حقیقت
در اسطورهشناسی یونان پرومتئوس یک تیتان است، یعنی نخستین نژاد از الهههایی که پیش از خدایان کوه المپ آمده بودند. وی آتش را از خدایان دزدید و آن را به بشر داد– اقدامی که پیشرفت و تمدن را به همراه داشت. برای تحقق این هدف و رساندن آتش (نماد دانش الهی) به انسان، پرومتئوس به شخصیتی مهم در اسطورهشناسی مکاتب مرموز و تصوفآمیز همچون فراماسونری و روسیکروسیانیسم تبدیل شد که مبنای آنها بهرهگیری از دانش اسرارآمیز برای رسیدن به الوهیت است.
پرومتئوس، که همانا کاراکتر محبوب نخبگان روشنگراست، عمدتاً در مرکز راکفلر به تصویر کشیده میشود.
معادل یهودی-مسیحی پرومتئوس، “لوسیفر” از فرشتگان سقوط کرده است که هوش بالایی دارد و زمانی محبوب خداوند بود اما از فرمان خداوند سرپیچی کرد و گونه جدیدی از دانش را به انسان انتقال داد. لوسیفر یک واژه لاتین و به معنای “آورنده آتش” است و پرومتئوس با آوردن آتش برای انسان آن را واقعیت بخشید. گفته میشود این “آتش” همان علم اسرار است که در مکاتب مرموز و تصوفآمیز آموزش داده می شود بطوریکه به “انسانهای منورالفکر” اجازه میدهد تا به جایگاه خدایان بازگردند.
به نظر می رسد ماجرای ناظران و نفیلیم که در بالا تشریح گردید، از همان الگوها و اندیشههای دوران باستان تبعیت میکند که در داستان نافرمانی “پسران خدا”، تبعیدشان به کره زمین و انتقال دانش به بشریت بازگو شده است. از ناظران نیز همچون شیطان (لوسیفر) تحت عنوان “فرشتگان سقوط کرده” یاد میکنند. بنابراین در جایی از فیلم شاهد هستیم که بین این اسطورهها و نمادگرایی فیلم ارتباط بسیاری وجود دارد.
در آغاز ماموریت، مدیر موسسه حامی این سفر فضایی جلسه توجیهی برگزار نموده و درباره اهمیت این ماموریت چنین سخنرانی میکند:
“پرومتئوس تیتان قصد داشت جایگاه خدایان را در بین انسانها از آن خود کند، به همین دلیل از سوی خدایان کوه المپ طرد شد.
خوب، دوستان من، بالاخره زمان بازگشت فرا رسیده است.”
در این فیلم، پرومتئوس نام سفینه فضایی است که انسان را به سوی موجودات بیگانه میفرستد. این فیلم از لحاظ نمادین به انسانهایی اشاره دارد که از “آتش” (یا به تعبیری همان علم و دانش) استفاده میکنند تا بواسطه آن به جایگاه الوهیت بازگردند. این استعاره از آغاز معنویت یادآور بسیاری از داستانهای اسطورهشناسی است که در طول تاریخ قابل مشاهده است و مفاهیم اسرارآمیز مشابهی را در خود پنهان دارند.
با این وجود، مکاتب مرموز و تصوفآمیز بر این باورند که روشنگری شامل حال همه افراد نمیشو
نظرات شما عزیزان: